کتاب کلوب شبانه مارس

The Mars Room
کد کتاب : 59576
مترجم :
شابک : 978-6226877244
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 308
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2018
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 12 اردیبهشت

نامزد جایزه بوکر سال 2018

برنده جایزه کتاب کالیفرنیا سال 2018

نامزد جایزه ملی حلقه منتقدان کتاب سال 2018

نامزد جایزه بهترین داستان گودریدز سال 2018

از کتاب های پرفروش نیویورک تایمز

معرفی کتاب کلوب شبانه مارس اثر ریچل کوشنر

کتاب «کلوب شبانه مارس» رمانی نوشته ی «ریچل کوشنر» است که نخستین بار در سال 2018 به چاپ رسید. «رامی هال» به دو حبس ابد پیاپی محکوم شده است. جرم او چیست؟ کشتن کسی که او را تعقیب می کرد. درون زندان، دنیایی انتظارش را می کشد که در آن، زنان مجبورند برای برآورده کردن پایه ای ترین نیازهایشان با یکدیگر بجنگند. و در خارج از زندان، پسر هفت ساله اش «جکسون» در انتظار نشسته است. همزمان با این که «رامی» دوستی هایی را در زندان شکل می دهد، به نظر می رسد آینده اش قرار است به شکلی کاملا قابل پیشبینی در همین مکان رقم بخورد—تا این که خبرهایی از فراسوی میله های زندان، «رامی» را مجبور می کند برای فرار از سرنوشت از پیش تعیین شده اش، دست به کار شود.

کتاب کلوب شبانه مارس

ریچل کوشنر
ریچل کوشنر (Rachel Kushner؛ زادهٔ ۱۹۶۸ (۵۲–۵۳ ساله)) یک رمان‌نویس اهل ایالات متحده آمریکا است.ریچل کوشنر در سال ۱۹۶۸ در یوجین، اورگن به دنیا آمد. در سال ۱۹۷۹ به سانفرانسیسکو نقل مکان کردند. از دانشگاه برکلی فارغ‌التحصیل شد و برای تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد هنرهای زیبا به دانشگاه کلمبیا رفت. پس از آندر نشریاتی چون بمب و گرند استریت به کار روزنامه‌نگاری پرداخت. اولین رمانش به نام تلگرافی از کوبا در سال ۲۰۰۸ منتشر شد و یکی از کتابهای حاضر در مرحله نهایی جایزه کتاب ملی بود.
نکوداشت های کتاب کلوب شبانه مارس
A fearless and heartbreaking novel about love, friendship and incarceration.
رمانی جسورانه و غم انگیز درباره عشق، دوستی، و حبس.
Penguin

Breathtaking.
نفسگیر.
Vogue

An unforgettable novel set in a California women’s prison.
رمانی فراموش نشدنی که داستانش در یک زندان زنان در کالیفرنیا رقم می خورد.
Publishers Weekly Publishers Weekly

قسمت هایی از کتاب کلوب شبانه مارس (لذت متن)
سالیان بسیاری در کلوب «مارس» کار کرده بودم و سفارشات مشتریان را به موقع سر میز هایشان می رساندم و انعام خوبی هم می گرفتم. من گفتم اوضاع رو به راه بود اما حقیقتا این طور نبود. کنترل زندگی ام از دستم خارج شده بود.

مشکل اخلاقی در میان نبود، فقط احساس می کردم این مردان، زندگی درخشان مرا سیاه کردند، حس لطیف زن بودنم را از من گرفتند و مرا به تباهی کشاندند.

پس از درک دنیای جدید «جانسون»، حالا می فهمیدم که چرا در آن محفظه ی شیشه ای، اینقدر ضعیف و ناتوان بود: این آدم های احمق مزخرف عمدا به او «تورازین مایع» تزریق کرده بودند. وقتی نوع خاصی از زندانیان در فهرست انتقال به دادگاه قرار می گیرند، یک تزریق اجباری توسط افسران کانون اصلاح، کار انتقال زندانی را برایشان آسان تر می کند.