آن کس که قصد "درآمد بر فلسفه" را می کند. این پیش فرض را دارد: کسانی که قرار است مدخلی در فلسفه بیابند، پیش از ز هر چیز حوزه فلسفه واقع اند. این ،فلسفه خود در این اثنا به منزله محدوده ای حاکم از شناختها و گزاره ها (Erkenntnissen und Satzen) اعتبار دارد که بسیاری از آدمیان احیانا در دوران حیات خویش سرسری گرفته و بدین گونه از آن کناره میگیرند این تمثل (Vorstellung) از فلسفه گرچه دامنهای بسیار دور دست یافته اما ذات فلسفه را نمی یابد تا بدانجایی که برای فلسفه چنین حوزه بیرونی وجود نداشته باشد که جدا از ماهیت بشری ممکن شده و شکنای فلسفه شکل گیرد که زان پس بشر تازه بدانجا باید روانه شده تا در فلسفه حضور یابد.
هایدگر در طول دوران حرفه ای خود، تلاش کرد به ما کمک کند که زندگی عاقلانه تری داشته باشیم.
. هایدگر معتقد بود شعر بهترین بیان و بروز انسان است و بعد از هایدگر هواداران و طرفداران ایشان ور را هم اضافه کردند، به مرور برای عده ای شعر، در خوانشی عامیانه تبدیل به شر شد و ور هم که اضافه شد« پست مدرنیسم » متولد شد
قبل از هایدگر رمانتیک هایی مثل هولدرلین و نوالیس در قرن نوزدهم بودند که گفتند شاعر کسی است که میتونه هستی رو درک کنه و اون رو با شعر بیان کنه. هایدگر و پست مدرنها هم عمدتا تحت تأثیر همان رمانتیکها بودند.
آفرین ! یک نمونه شعرُ ور گفتی 👏