1. خانه
  2. /
  3. کتاب Letter to a Child Never Born

کتاب Letter to a Child Never Born

پیشنهاد ویژه
3.6 از 1 رأی

کتاب Letter to a Child Never Born

Letter to a Child Never Born
انتشارات: معیار علم
٪20
150000
120000
معرفی کتاب Letter to a Child Never Born
کتاب «نامه به کودکی که هرگز زاده نشد»، که نخستین‌بار در سال ۱۹۷۵ ایتالیا منتشر شد، یکی از صمیمی‌ترین و تأثیرگذارترین آثار اوریانا فالاچی به‌شمار می‌رود. این اثر به شکل مونولوگی عاطفی خطاب به جنینی نوشته شده که هرگز پا به جهان نخواهد گذاشت، و در خلال آن نویسنده به تأملاتی ژرف درباره زندگی، هویت، مادری و استقلال می‌پردازد.
فالاچی که پیشینه‌اش در روزنامه‌نگاری جنگی و مصاحبه‌های بی‌پروای سیاسی شهرت جهانی دارد، در این کتاب از روایت مستند فاصله می‌گیرد و به نثری اعترافی و داستانی روی می‌آورد. آنچه ارائه می‌دهد، رمانی کوتاه با بن‌مایه‌های فلسفی و سبک شبه‌مقاله‌ای است که با لحنی صمیمانه، گاه شاعرانه و در عین حال بی‌پرده، خواننده را درگیر تنش‌های درونی و اخلاقی شخصیت راوی می‌سازد. زبان او ساده اما موثر، خام اما دقیق، و سرشار از صداقتی بی‌رحم است که تجربه زنانه را به شکلی عریان آشکار می‌کند. روایت کتاب ماجرای زنی است که به‌طور غیرمنتظره باردار شده و تصمیم می‌گیرد با فرزند نازاده‌اش سخن بگوید. در این گفتگوی درونی و گاه کابوس‌وار، او با تردیدهایی عمیق روبه‌روست: آیا می‌تواند مادری شایسته باشد؟ آیا اجازه دارد فرزندی را به دنیایی پر از بی‌عدالتی و رنج وارد کند؟ آیا خواست و آینده‌ی خودش باید قربانی یک زندگی دیگر شود؟ روایت در میان خاطرات دوران کودکی، افسانه‌هایی تراژیک، و تأملاتی فلسفی در باب عشق، آسیب‌پذیری و مسئولیت اجتماعی جریان می‌یابد. در نهایت، با تجربه‌ی سقط، زن خود را در برابر نوعی محاکمه وجدانی می‌بیند: چهره‌هایی استعاری که نمایانگر جامعه، اقتدار، عرف و حتی عشق هستند، او را داوری می‌کنند. در رویایی پایانی، جنین به سخن می‌آید و در عین تأیید فقدان، بخشش را نیز نثار مادر می‌کند. اما راوی تصمیم می‌گیرد دیگر هرگز بازنگردد؛ کتاب با اندوهی حل‌نشده و بار سنگین انتخابی اخلاقی به پایان می‌رسد. مضامین برجسته‌ی اثر شامل اختیار زن بر بدن خویش، اخلاق مادری، و تنش میان آزادی فردی و وظیفه‌ی اجتماعی است. فالاچی با شجاعتی کم‌نظیر به بررسی تجربه زنانه در بستری مردسالار می‌پردازد؛ از حذف زنان از حیات حرفه‌ای تا شرم اجتماعی نسبت به بارداری ناخواسته. در همین حال، او عشق مادرانه را نه‌تنها به‌مثابه‌ غریزه‌ای نیرومند، بلکه به عنوان منبعی از آسیب‌پذیری معرفی می‌کند که تصمیم‌گیری را به میدان نبردی اخلاقی تبدیل می‌سازد. سوال محوری کتاب این است که آیا حق زندگی، تنها به بودن جسمانی محدود می‌شود، یا انتخاب نیامدن نیز می‌تواند نوعی موضع‌گیری اخلاقی باشد؟ در غیاب شخصیت‌هایی سنتی، راوی به نماد سوژه‌ای فلسفی و جهانی بدل می‌شود که جست‌وجوی هویت و حق انتخاب را نمایندگی می‌کند. دیگر چهره‌ها - پدر، پزشک، رئیس، جامعه - همگی نقش استعاری دارند و در محاکمه‌ی پایانی در مقام قاضیان وجدان ظاهر می‌شوند. جنین، که صدایش در رویا شنیده می‌شود، حضوری طیفی اما بنیادین دارد: محور عاطفی و اخلاقی این گفتگوی تنهایی. کتاب با استقبال گسترده‌ای روبه‌رو شد؛ بیش از چهار میلیون نسخه از آن در جهان به فروش رفت و به بیش از بیست زبان ترجمه شد. این موفقیت، جایگاه فالاچی را فراتر از روزنامه‌نگاری و به‌عنوان یک نویسنده ادبی تحکیم کرد. منتقدان ادبی، از جمله کارلو بو، از وضوح بیان و صداقت بی‌پرده‌ی او ستایش کردند. در پلتفرم‌هایی چون Goodreads نیز خوانندگان کتاب را اثری «متفکرانه، تأثیرگذار و شاعرانه» توصیف کرده‌اند که ژانر را به چالش می‌کشد و با نمره‌هایی بالا آن را تحسین می‌کنند.
در نهایت، این اثر به‌راستی نامه‌ای است در مرز میان سکوت و فریاد، میان انتخاب و پشیمانی، میان مادری و انکار. «نامه به کودکی که هرگز زاده نشد» اثری است تکان‌دهنده، زیبا و تأمل‌برانگیز؛ نمایشی از درد، عشق و پرسشی ماندگار: آیا زندگی همواره موهبتی است؟ یا گاه، نزیستن، شکلی دیگر از بخشش است؟
درباره اوریانا فالاچی
درباره اوریانا فالاچی
اوریانا فالاچی، زاده ی ۲۹ ژوئن ۱۹۲۹ و درگذشته ی ۱۵ سپتامبر ۲۰۰۶، روزنامه نگار، نویسنده و مصاحبه گر سیاسی برجسته ی ایتالیایی بود که در شهر فلورانس متولد شد و در سن ۷۷ سالگی در همان شهر درگذشت. وی در دوران جنگ جهانی دوم به عنوان یک چریک ضد فاشیسم فعالیت می کرد. آن چه بیش از هر چیز به معروفیت وی کمک نمود، مجموعه مصاحبه های مفصل و مشهور او با رهبران سرشناسی همچون محمدرضا پهلوی، یاسر عرفات، ذوالفقار علی بوتو، روح الله خمینی، ایندیرا گاندی، گلدا مایر، ملک حسین، معمر قذافی، جرج حبش، و هنری کیسینجر بود.اوریانا فالاچی که به لحاظ عقاید سیاسی از چپ بریده و راست گرا محسوب می شد، از نظر مذهبی یک «ملحد مسیحی» به شمار می آمد؛ زیرا او ظاهرا به خدا ایمانی نداشت، اما گه گاهی تمایلاتی را به مسیحیت نشان می داد. به عنوان نمونه او در اگوست ۲۰۰۵ با پاپ بندیکت شانزدهم دیدار کرد.او هنگامی که فهمید به نوعی سرطان قابل کنترل دچار است، تصمیم گرفت دیگر کتاب ننویسد و بقیه ی عمر را به استراحت بپردازد. وی با نگاه ویژه ای که به زندگی داشت، (که نه خدا را قبول داشت و نه خلقت تصادفی جهان و نه هیچ تئوری دیگری از لائیک ها و دیگر دانشمندان دین گریز) گوشه گیرانه در آپارتمانش در نیویورک و ویلایش در توسکانی ایتالیا به زندگی مشغول بود. او در ۱۵ سپتامبر ۲۰۰۶، در سن هفتاد و هفت سالگی در کلینیک خصوصی سانتا کیارا در شهر فلورانس ایتالیا، بر اثر ابتلا به سرطان ریه درگذشت.
اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب Letter to a Child Never Born" ثبت می‌کند