سلمان امین با اولین رمانش، قلعه مرغی روزگار هرمی، در سال ۹۱ موفق به دریافت جایزه بهترین رمان جایزه ادبی گلشیری شد. در طی این سالها خوانندگان هم از رمانهای او استقبال کردهاند. وقایع همهی رمانهای امین در تهران اتفاق میافتند و معمولا معضلات اجتماعی، مضمون اصلی رمانهای اوست.
رمان پدرکشتگی او هم در تهران رخ میدهد. او بر جغرافیا و زبان گفتاری جنوب تهران مسلط است و به نظر میرسد این شناخت از تجربههای زیستی او به دست آمده است. مشکلات خانوادگی و اجتماعی در این رمان هم برجسته هستند. علاوه بر این، او در این رمان سعی کرده است با طرح مباحث روانشناسی و اسطورهای و تلفیق آنها با مسائل اجتماعی به رمان خودش عمق بیشتری بدهد.
سیاوش شخصیت اصلی رمان پدرکشتگی مشکلات روانی دارد و در جامعه تنهاست. اطرافیانش او را درک نمیکنند و او هم نمیتواند با آدمهای اطرافش کنار بیاید. او در ازدواج اولش ناموفق بوده است و حالا در ازدواج دومش هم مشکلاتی اساسی دارد.
یکی از مباحث چالشبرانگیز که همیشه و همواره دستمایه ادبیات بوده است و در اساطیر نیز آمده، روابط میان پدران و پسران است. به عنوان مثال قصه رستم و سهراب موضوع پسرکشی را مطرح میکند؛ یا در اسطورههای یونانی، ماجرای پدرکشی برجسته است که نمونهاش را در اسطوره ادیپ میتوان دید که بعدها در روانشناسی نیز براساس این اسطوره، مسئله عقدۀ ادیپ مطرح میشود.
سلمان امین برای روایت داستانش، گوشه چشمی به هر دوی این اسطورهها داشته است و گره اصلی داستان، بر اساس رابطۀ پدر و پسر شکل میگیرد. هنگام تولد سیاوش، مادر او میمیرد و پدرش او را مقصر مرگ همسرش میداند. این موضوع بر روی روابط پدر و پسر سایه انداخته است و منشا بیماریها و مشکلات روانی سیاوش شده است. نویسنده توجه خاصی به دوران کودکی و رفتار والدین دارد و تاثیر عمیق این دوران را بر زندگی سیاوش، شخصیت اصلی رمانش، نشان میدهد. ردپای بسیاری از مشکلات امروزی سیاوش در دوران کودکی است.
پذیرفتن مسئولیت دو فرزند یکی از دغدغههای سیاوش است. او از ازدواج اولش دختری به نام آرام دارد. همسر دومش نیز حامله است. بخشی از روایت رمان، نامههای سیاوش به دخترش آرام است. سیاوش لحظهای از فکر و ذکر دخترش غافل نیست و تصویر او از پیش چشمانش محو نمیشود. نه آدمها و جهان اطراف با سیاوش سر سازگاری دارد و نه سیاوش به آدمها و جهان اطرافش؛ اما دخترش آرام، در این میان به مثابه تکیهگاهی برای اوست. سیاوش نزد او، با آرامش از خودش میگوید و خودش را افشا میکند.
سلمان امین برای کاستن از تلخی و سیاهی فضای رمانش، چاشنی طنز را هم در برخی از صحنهها اضافه میکند و همین موضوع، روایت رمان را برای خواننده جذابتر میکند.
نویسنده سعی کرده است با استفاده از اسطوره، مباحث روانشناسی و روایت آنها در بافتی خانوادگی و اجتماعی و شهر تهران روایتی خواندنی خلق کند و با افزودن طنز فضای تلخ پدرکشتگی را تلطیف کند. او صحنههای درخشانی هم در این رمان خلق کرده است، مثل صحنه اولین رویارویی سیاوش با پدرش و یا صحنۀ عصیان سیاوش در کنار تئاتر شهر.
کتاب پدر کشتگی