هرگز مدعی آن نیستم که از همه مطالب کتاب می توان دفاع کرد، ولی برآنم که این کتاب در تمامیت خود، دیدی مشخص را دنبال می کند. این دید اجتماعی - تاریخی است که در جست وجوی حقیقت ملموس و منطقی است و بر اساس عینی و نه ذهنی، به پدیده های اجتماعی- تاریخی می نگرد. البته این معنای طرد هر نظر دیگر نیست. شخص باید بتواند آزادانه همه مکاتب فکری را بشناسد و از میان چنین مطالعه وسیعی، راه خویش را در بررسی مسایل برگزیند، زیرا هیچ واقعه ای به خودی خود رخ نمی دهد. علل وقوع حوادث اجتماعی-تاریخی، فردی نیست و نیاز به زمینه های مساعد اجتماعی- تاریخی دارد و شرایط جغرافیایی و روانی انسان ها در روی دادن حوادث موثر است.
نکته اینجاست که نه هر که مدعی برداشتی عینی است، در واقع به درستی گام برمی دارد و نه هر که در عینی دیدن تاریخ دچار تعصب است، راه راست می پیماید. این نظر که در همه اقوام در اعصار کهن راه مادر سالاری را پیموده اند و این که همه جوامع بشری عصر بردگی را طی کرده اند، هرچند برداشتی عینی به نظر می آمد اما به کلی با حقیقت بیگانه است و گویندگان آن ها حتی تعریفی درست از مادرسالاری و بردگی در دست ندارند یا چنان تعریفی محدود و اروپایی از مادرسالاری و بردگی ارائه می دهند که با حقیقت تاریخ جوامع دیگر قاره های زمین هماهنگ نیست. مطالبی که در این کتاب آمده، توجه به این نکته دارد که از هرگونه تعصبی به دور باشد
از اعصار کهن تا امروز، درخت مورد احترام و تقدس مردم ایران زمین بوده است. این تقدس و اهمیت در این مبحث مورد توجه قرار گرفته است. به عنوان مثال درخت چنار کار ویژه های خاصی در اعصار کهن در ایران داشته و مظهر غنای طبیعت به شمار می آمده است
این تقسیم بندی از آن روی انجام یافته است که اصولا اساطیر در سه موضوع به بحث می پردازد: نخستین بحث در چگونگی جهان خدایان، دشمنان محتمل ایشان و آفرینش جهان مادی و معنوی است که در واقع سخن بر سر بیان آغاز هستی و آفرینندگان آن است. موضوع مورد بحث دیگر در اساطیر- به معنای کلی - داستان های حماسی است که بازمانده دوران شکل گرفتن اقوام و استقرار ایشان در اعصار کهن به شمار می آید و نیز بعضی قصه ها و افسانه ها که در کنار آنها قرار گرفته و بازمانده است. سومین موضوع مورد علاقه و بحث اساطیر مسائل مربوط به پایان جهان و زندگی پس از مرگ است