کتاب اعتماد

Konfidenz
کد کتاب : 11907
مترجم :
شابک : 978-9643292225
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 184
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 1994
نوع جلد : جلد سخت
سری چاپ : 15
زودترین زمان ارسال : 15 مهر

«آریل دورفمن» از نویسندگان برجسته در ادبیات شیلی

معرفی کتاب اعتماد اثر آریل دورفمن

کتاب «اعتماد» رمانی نوشته «آریل دورفمن» است که اولین بار در سال 1994 به چاپ رسید. زنی به نام «باربارا» به پاریس آمده تا با معشوق خود، «مارتین»، دیدار کند. او در هتل به تماس تلفنی «لئون» پاسخ می دهد—کسی که ادعا می کند دوست «مارتین» است و به او خبر می دهد که «مارتین» مشغول خدمت در نیروی مقاومت است و احتمال دارد خیلی زود در خطری بزرگ قرار بگیرد. در طول چند تماس تلفنی که 9 ساعت به طول می انجامد، ماهیت مأموریت سیاسی این مردان، هم آشکارتر می شود و هم به شکلی متناقض، مبهم تر. زمانی که ماجرای سیاسی و شخصی آن ها برای مخاطبین کاملا مشخص می شود، دیگر هیچ چیز آنطور که در ابتدا به نظر می رسید، نیست. «دورفمن»، تنش یک وضعیت سیاسی بی ثبات را به کار می گیرد تا مخاطبین را وادار کند سوالاتی را در مورد باورهای کاراکترها و انگیزه های حقیقی آن ها در ذهن شکل دهند.

کتاب اعتماد

آریل دورفمن
آریل دورفمان، زاده ی ۶ می ۱۹۴۲، نویسنده، نمایشنامه نویس، روزنامه نگار و فعال حقوق بشر اهل شیلی و آمریکا است. دورفمن در بوینس آیرس چشم به جهان گشود. کمی پس از تولد آریل، خانواده اش به آمریکا نقل مکان کردند و او ده سال از دوران کودکی خود را در ایالات متحده گذراند. دورفمن به همراه خانواده در سال ۱۹۵۴ به شیلی رفت. او پس از حضور در دانشگاه شیلی در سال ۱۹۶۶ با آنگلیکا مالیناریچ ازدواج کرد و در سال ۱۹۶۷ به شهروندی شیلی درآمد، به همین خاطر از او بیشتر به عنوان نویسنده ای شیلیایی یاد می کنند. از دورفم...
نکوداشت های کتاب اعتماد
An acute study in character and obsession.
پژوهشی دقیق در مورد کاراکتر و میل وسواس گونه.
Publishers Weekly Publishers Weekly

A taut political allegory that takes on big questions of loyalty, ideology, and truth.
یک داستان تمثیلی سیاسی مستحکم که به سوالاتی بزرگ در رابطه با وفاداری، ایدئولوژی، و حقیقت می پردازد.
Kirkus Reviews Kirkus Reviews

A postmodern mystery where nothing—including the text itself—is what it seems.
یک داستان معمایی پست-مدرن که در آن هیچ چیز-از جمله خود متن-چیزی نیست که به نظر می رسد.
Barnes & Noble

قسمت هایی از کتاب اعتماد (لذت متن)
همان شب که برای بار اول ظاهر شد، گفت: «به هیچکس چیزی نگو که حرفت را باور نمی کنند و وقتی از سن و سالت پرسیدند، بهشان بگو مثل خود آن ها، از آن روزی که به دنیا آمدی، زندگی کرده ای. حقیقت را بهشان نگو.» این را هر بار می توانست تأکید می کرد، می گفت: «حتی فکرش را هم نکن که به آن ها بگویی زندگی ات از وقتی شروع شد که من را به خواب دیدی، به هیچکس نگو.»

معلم ها نامه می دادند و از نمره های بد و از شیطنت های بچه ها شکایت می کردند. آن وقت من امضای پدر و مادر بچه ها را جعل می کردم. اما چندان طولی نکشید که این بچه بازی ها را کنار گذاشتم و رفتم به مرحله ای که خلاقانه بود.

اما مهم این بود که با مضمون نامه موافق بود: آن نامه در واقع هم سبک نوشتن او را نشان می داد و هم فکرش را. آن وقت بود که فهمیدم «سوزانا» حق دارد که می گوید من علاوه بر تقلید فنی دست نوشته آدم ها، از عمیق ترین عواطفشان هنگام نوشتن هم تقلید می کنم. یعنی از روحشان.