کتاب گفتگو با بورخس

Seven conversations with Jorge Luis Borges
کد کتاب : 12742
مترجم :
شابک : 978-9641911999
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 144
سال انتشار شمسی : 1399
سال انتشار میلادی : 1973
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 6 اردیبهشت

معرفی کتاب گفتگو با بورخس اثر خورخه لوئیس بورخس

در کتاب "گفتگو با بورخس" به قلم " فرناندو سورنتینو" شاهد مکالمات گسترده ای هستیم که به شکل ویژه و مثال زدنی، بیانی صمیمی و باز دارند و بارقه ای از زندگی شخصی یکی از خیره کننده ترین چهره های ادبیات معاصر جهان، خورخه لوئیس بورخس را به دست می دهند.
" فرناندو سورنتینو" مصاحبه گر و نگارنده ی کتاب "گفتگو با بورخس"، که خود یک نویسنده و انسان شناس متبحر آرژانتینی است، از چنان فراست ادبی، حساسیت و حافظه ای همچون دایره المعارف برخوردار است که بورخس به شوخی ابراز می کند که سورنتینو آثار او را بهتر از خود او می شناسد. در این اثر، بورخس از یادآوری خاطرات نوستالژیک به نقد ادبی و از گمانه زنی های فلسفی به اظهارات سیاسی روی می آورد و در فضایی شیرین که تمام این گفتگوهای متنوع را در برگرفته، پرسه می زند. در میان تمام این موضوعات، افکار او در باب ادبیات به تنهایی یک گستره ی وسیع از کتاب مقدس و آثار هومر تا ارنست همینگوی و خولیو کورتاسار را شامل می شود.
در "گفتگو با بورخس" متوجه می شویم که دانته، نویسنده ای بوده که بیش از همه بورخس را تحت تاثیر قرار داده و شخص بورخس، فدریکو گارسیا لورکا را یک شاعر درجه دو می داند و همچنین حس می کند که آدولفو بیوئی کاسارس که او هم یک نویسنده ی آرژانتینی است، از بزرگترین و مهم ترین نویسندگان قرن در نگاه بورخس به حساب می آید. در زمان گفتگوهای سورنتینو با خورخه لوئیس بورخس، وی در بوئنوس آیرس اقامت گزیده بود که ابراز علاقه ی او به شهر محل سکونتش نیز در این کتاب مطرح شده است.

کتاب گفتگو با بورخس

قسمت هایی از کتاب گفتگو با بورخس (لذت متن)
بعدازظهر سرد دوم دسامبر ۱۹۶۸ نخستین باری بود که با خورخه لوئیس بورخس صحبت کردم. دیدار ما کاملا اتفاقی بود. بورخس در حال خروج از ایستگاه مورنو بود. هیجان زده شدم، به او سلام کردم و خودم را معرفی کردم. نامم برایش ناآشنا بود و واکنشی نشان نداد اما وقتی فهمید در ناحیه ی پالرمو زندگی می کنم، خیلی خوشش آمد. سر صحبت باز شد و برای اینکه به او نشان بدهم که چقدر شیفته ی کارهایش هستم، بخشی از شعر قدیمی و بلند ال تانگو ( ۳) را که در دهه ی سی سروده بود، خواندم که البته بورخس در پاسخ به شعرخوانی من تنها گفت: چقدر بیکاری که نشستی و این شعر رو از بر کردی.  ماه ها بعد فرصت یافتم که در هفت بعدازظهر فراموش نشدنی، در کتابخانه ی ملی همنشین او باشم و به اسرار هزارتوها پی ببرم. تصویری که از بورخس داریم مرد آرام و سهل گیری است که هیچ نقل قولی را تایید نمی کند، تمایلی به تصحیح اشتباهات گذشته ندارد و تظاهر می کند حافظه ی ضعیفی دارد. بی نظمی و تکثر موضوعی که در طرح سوالات این کتاب دیده می شود از این بابت بود که می خواستم کتاب چیزی ورای مصاحبه ی معمول باشد. در حقیقت می خواستم همان مکالمه ای باشد که عنوان کتاب به آن اشاره دارد. سوالات آن نه نظم تاریخ داشته باشند و نه نظم موضوعی. دیدگاه های ادبی او طیف وسیعی از انجیل و هومر گرفته تا همینگوی و کورتازار را شامل می شود. در این کتاب می فهمیم که بورخس، دانته را تاثیرگذارترین نویسنده بر آثار خود می داند، گارسیا لورکا را شاعری درجه دو می شناسد و انگلیسی ها را به دلیل رواج ورزش های احمقانه ای چون فوتبال و کریکت نمی بخشد.