کتاب علاج مرگ (دونده ی هزارتو); کتاب علاج مرگ (دونده ی هزارتو)

کتاب علاج مرگ (دونده ی هزارتو)

The Death Cure
جلد سوم

  • 15 % تخفیف
    250,000 | 212,500 تومان
  • موجود
  • انتشارات: افق افق
    نویسنده:
کد کتاب : 12967
مترجم :
شابک : 978-6003533448
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 384
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2011
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 5
زودترین زمان ارسال : 12 اردیبهشت
کتاب درمان مرگ; کتاب درمان مرگ
درمان مرگ
The Death Cure
دونده هزار تو جلد سوم

  • 25 % تخفیف
    364,000 | 273,000 تومان
  • موجود
  • انتشارات: باژ باژ
    نویسنده:
کد کتاب : 12968
مترجم :
شابک : 978-6008939849
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 404
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 2011
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 5
زودترین زمان ارسال : 12 اردیبهشت

معرفی کتاب علاج مرگ (دونده ی هزارتو) اثر جیمز دشنر

"علاج مرگ" سومین کتاب از مجموعه ی "دونده ی هزارتو" به قلم "جیمز دشنر" است که در آن همه چیز به خط پایان نزدیک می شود!
سازمان شرارت هیچ چیز برای توماس باقی نگذاشته و تمام چیزهایی که روزی برایش معنی داشته و عزیز بوده اند را از او ستانده است: زندگی وی ، خاطراتش و اکنون تنها دوستانی که برایش باقی مانده ،گلایدرها. اما دیگر پایان کار است. پس از اتمام نبرد ها، این آزمون آخر اوست. سازمان شرارت در صدد آن است که حافظه ی بازماندگان را بازگرداند اما آنچه سازمان شرارت نمی داند این است که توماس بسیار بیشتر از آنچه که آن ها فکر می کنند، به خاطر می آورد و همین کافی است که ثابت کند که او نمی تواند یک کلمه از آنچه می گویند را باور کند و به آن ها اعتماد کند. توماس هزارتو را شکست داد. او از سخت ترین آزمون ها جان سالم به در برد. او برای نجات دوستان خود هر خطری را به جان خرید. اما حقیقت ممکن است خطرناک تر از تصور توماس باشد و این حقیقت می تواند خاتمه بخش همه چیز باشد. دیگر زمان دروغ گفتن به پایان رسیده است. آیا کسی می تواند از "علاج مرگ" به قلم "جیمز دشنر" عبور کرده و زنده از این مهلکه بیرون بیاید؟

کتاب "علاج مرگ"، نوشته ی "جیمز دشنر"، کتاب سوم از سری کتاب های"دونده هزارتو" می باشد؛ فیلم سینمایی نیز با همین نام، بر اساس این کتاب و همین طور باقی کتاب های مجموعه ی "دونده هزارتو" ساخته شده است که با استقبال فراوانی روبرو گشته است.
ویژگی های کتاب علاج مرگ (دونده ی هزارتو)

پرفروش ترین کتاب به گزارش New York Times

پرفروش ترین کتاب به گزارش USA Today

بهترین کتاب نوجوان سال به گزارش Kirkus Reviews

جیمز دشنر
جیمز اسمیت دشنر، زاده ی 26 نوامبر 1972، نویسنده ی آمریکایی است.دشنر در جورجیا به دنیا آمد و یکی از شش فرزند خانواده بود. او در 10 سالگی قادر بود تا با ماشین تحریر والدینش به خوبی تایپ کند.دشنر به منظور تحصیل در دانشگاه بریگام یانگ از جورجیا به یوتا نقل مکان کرد و از این دانشگاه در رشته ی حسابداری فارغ التحصیل شد. کتاب های او برای مخاطبین نوجوان هستند و اغلب در ژانرهای ماجرایی و علمی تخیلی قرار دارند.جیمز دشنر به همراه همسر و چهار فرزندش در یوتا زندگی می کند.
دسته بندی های کتاب علاج مرگ (دونده ی هزارتو)
داستان ماجرایی
داستان علمی تخیلی
ادبیات آمریکا
ادبیات داستانی
ادبیات معاصر
ادبیات نوجوان
داستان پاد آرمان شهر
دهه 2010 میلادی
کتاب نوجوان
نکوداشت های کتاب علاج مرگ (دونده ی هزارتو)
Take a deep breath before you start any James Dashner book.
قبل از شروع هر کتاب جیمز دشنر ، نفس عمیق بکشید.
Deseret News
Wonderful action writing—fast-paced . . . but smart and well observed.
کتاب اکشنی شگفت انگیز با سرعت بالاست. . . اما هوشمندانه و خوب بررسی شده است.
Newsday Newsday
Heart-pounding to the very last moment
کتابی که تا آخرین لحظاتش قلب شما را به تپش می اندازد.
Kirkus Reviews Kirkus Reviews
Breathless, cinematic action
داستان اکشنی سینمایی که فرصت نفس کشیدن را از شما میگیرد.
Publishers Weekly Publishers Weekly
قسمت هایی از کتاب علاج مرگ (دونده ی هزارتو) (لذت متن)
توماس با ناامیدی با آن قدرت نامرئی می جنگید و سعی می کرد کنترل ماهیچه هایش را در دست بگیرد. ولی چیزی خارجی بدنش را کنترل می کرد. برندا فریاد زد:((توماس، اونا دارن کنترلت می کنن! باهاش بجنگ! )) با درماندگی دست های خودش را تماشا کرد که صورت برندا را کنار زد و او را زمین انداخت. جورج از جا پرید تا از برندا محافظت کند، ولی توماس با حرکتی سریع مشتی به چانه اش کوبید. جورج به عقب پرت شد و خون از گوشۀ لبش بیرون زد. دوباره کلمات به زوراز دهان توماس بیرون آمدند: ((نمی تونم…بذارم…این کار رو بکنید!)) تا قبل از این کلمات مدام داشت تلاش می کرد فریاد بکشد و گلویش درد گرفته بود. انگار مغزش برای گفتن آن کلمه برنامه ریزی شده بود و او نمی توانست کلمه دیگری را به زبان بیاورد.برندا دوباره بلند شد. مینهو خشکش زده و انگار ماسکی از گیجی روی صورتش گذاشته بود. جورج خون روی چانه اش را پاک کرد: چشم هایش از عصبانیت آتش گرفته بودند…