کتاب نامه نانوشته

Unwritten letter
کد کتاب : 13121
شابک : 978-6004040570
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 164
سال انتشار شمسی : 1394
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : ---

شایسته ی تقدیر ششمین دوره ی جایزه ی ادبی هفت اقلیم

معرفی کتاب نامه نانوشته اثر ابراهیم دمشناس

«نامه نانوشته» نوشته ابراهیم دمشناس، متنی است گشوده به خوانش و تأویل های متفاوت و از این رو متنی است قابل نوشتن. ویژگی های فراداستانی مثل بازی با نام نویسنده و اشارات سلبی به کارگاه های داستان و رمان بودن متن، ابهام ها به خاطر وفور نشانه ها و انقطاع های ایمایی و در نتیجه مستوری پیام و مقاومت در برابر تفسیر و معنا، به چالش کشیدن تقابل های دوتایی و درهم شکستن مرزهای سخن با قرار دادن نامه های احوال پرسانه و عاشقانه و اداری در کنار هم، رنگ و بویی پست مدرنیستی به رمان می دهد.

کتاب نامه نانوشته

ابراهیم دمشناس
ابراهیم دمشناس (زاده ۱۳۵۱) یک رمان‌نویس و نویسندهٔ معاصر ایرانی است.ابراهیم دمشناس در شهریور ۱۳۵۱ در بندر ماهشهر به دنیا آمد و تا سن ۳۳ سالگی در این شهر زندگی می‌کرد. دمشناس دارای مدرک کارشناسی ارشد ادبیات فارسی از دانشگاه آزاد می‌باشد ایشان مدرس زبان و ادبیات فارسی در زادگاهش تا پیش از مهاجرت؛ و در سالهای اخیر در شهرکرج تدریس و زندگی می‌کند.
قسمت هایی از کتاب نامه نانوشته (لذت متن)
با سر رفتم سمت اتاق که لنگه های روی همش نوار روشنش را می فشردند. نوار را پهن کردم لنگه های در محکم به ستون کوبید. کلید زدم نور فانوس زیر روشنایی چراغ مرد. هرچه داشتم و نداشتم از کتاب و دفتر و کاغذ و دست خط توی صندوقی زیر تختخواب سیمی بود. آن را بیرون کشیده و تک تک نامه هایی را که نسخه برداشته بودم از نظر گذراندم. باید زود پیدایش می کردم چون این تنها نامه ای بود که من خودم نوشته بودم. یکی دو پیش نویس اولیه اش را پیدا کردم اما نسخه ای که من بریدم، خیلی سرتر بود، این قدر خام و آبکی نبود ولی نزدیک بود به همین که کرتا خواند، اما چیز دیگری بود. پیدایش نمی کردم. واقعا آبکی نبود که بگویم یک قطره آب شده بود و باقی قضایا. به عنوان اولین نامۀ خودم هوایش را داشتم، نسخه ای قرص بدون اختلاف قرائت از آن برداشته بودم. نقطۀ عطفی در تاریخ نوشتن من بود و حالا کور شده بود و مرا نمی دید چشمکی بزند از ناجایی که بود برش دارم و سر جایش بگذارم. لای کتاب و دفتر ریاضیات هم نگاه کردم. آخرین دسترنج هایم را لای آن نگهداری می کردم، کتابی که کنجکاوی کسی را برنمی انگیخت یا کسی آن جربزه را نداشت خود را درگیر اعداد آن کند. از کتاب های دیگر هم سر درنیاورده بود