کتاب بعد از آن شب

After that night
کد کتاب : 13236
شابک : 9789643056179
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 114
سال انتشار شمسی : 1399
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 11
زودترین زمان ارسال : ---

برنده ی جایزه ی بهترین مجموعه داستان اول سال 1381 از بنیاد گلشیری

معرفی کتاب بعد از آن شب اثر مرجان شیرمحمدی

"بعد از آن شب" مجموعه داستانی به قلم مرجان شیرمحمدی است. کتابی که جایزه ی بهترین مجموعه داستان اول سال 1381 از بنیاد گلشیری را برای نویسنده اش به ارمغان آورد. محور عمده ی این مجموعه داستان دلباختگی است. نثر کتاب ساده و صمیمی است و داستان ها در فضایی رئال می گذرند. داستان ها به نوعی روایت تنهایی انسان معاصر اند انسان هایی که مسئله ی ارتباط برایشان به مسئله ای بغرنج تبدیل شده و تلاش برای برقراری رابطه و در ادامه شکست در آن این گمگشتگی وتنهایی را عمیق تر و سخت تر کرده است. شخصیت ها انگار خود ما یا ادم های اطرافمان اند ومشکلاتشان نیز به هیج وجه غریبه نیست. این داستان ها اشنا جنبه های مختلف و در عین حال دردناک تنهایی و عدم ارتباط ادم های امروزی را به خوبی نشان داده است. داستان ها ی کتاب عبارتند از: داستانهای: سلوی؛ زن گرجی؛ یک برش از کیک؛ کامواهای رنگی؛ آپارتمان؛ مسافر؛ یک عدد قبل از خواب؛ روسری حریر؛ سیزده به در؛ بوی توت فرنگی؛ سانس آخر؛ بعد از آن شب.

مرجان شیر محمدی از بازیگران سینمای ایران نیز می باشد و همسر بهروز افخمی کارگردان ایرانی است. پس از برنده شدن جایزه گلشیری انتقاد های شدیدی به این کتاب صورت گرفت اما در دوره ی دوم جایزه هوشنگ گلشیری، داستان سانس آخر باز هم به عنوان داستان برگزیده از دید داوران انتخاب شد.

کتاب بعد از آن شب

مرجان شیرمحمدی
مرجان شیرمحمدی بازیگر و نویسندهٔ ایرانی است. او همسر کارگردان ایرانی بهروز افخمی است.بیست و دوم آذر ماه ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. ازدواج او با بهروز افخمی دومین ازدواج وی می‌باشد و از ازدواج اول خود پسری به نام ماکان دارد. از ازدواج خود با بهروز افخمی پسری به نام آهیل دارد که متولد کشور کانادا است. از ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۱ زیر نظر آیدین آغداشلو نقاشی را فرا گرفت. در ۱۳۷۴ وارد کارگاه آزاد بازیگری شد و سپس به مدرسهٔ تئاتر سمندریان رفت. در ۱۳۷۵ وارد عرصهٔ بازیگری شد. از وی دو رمان و دو مجموعه داستا...
قسمت هایی از کتاب بعد از آن شب (لذت متن)
از همان اول یک حس غریبی به من می گفت این رابطه را تو تمام می کنی ، یک روز می آیی و می گویی : " کافی یه . تمومش کنیم ." حتی یک بار این را به تو گفتم ولی تو گفتی : " مطمئنی خودت این کارو نمی کنی ؟"

به خاطر آن لحظه ی قشنگ از تو متشکرم . آن لحظه ی قشنگ می ارزد به همه ی سختی ها و بکش و واکش هایی که بعدش برای من درست کردی .

این روزها به این فکر می کنم که چه قدر کلماتی مثل همیشه و تا ابد ابلهانه است ، چه قدر گول زنک است ، چه قدر کم دوام است - درست مثل قول های تو .