کتاب فقر احمق می کند

Scarcity
کد کتاب : 13344
مترجم :
شابک : 978-6008091509
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 384
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 2013
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 45
زودترین زمان ارسال : 16 مهر

کمبود
Scarcity: Why Having Too Little Means So Much
نگاهی به کمبود فردی و اجتماعی
کد کتاب : 23340
مترجم :
شابک : 978-6002784056
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 310
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 2013
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 4
زودترین زمان ارسال : 16 مهر

معرفی کتاب فقر احمق می کند اثر الدار شفیر

در کتاب فقر احمق می کند که بر اساس تحقیقات برجسته الدار شفیر و سندهیل مولاینیتن به چاپ رسیده است، ثابت می شود که "فقر" ساختار روانی متمایزی را برای افراد متفاوت در تلاش برای مدیریت بهینه آنچه نیاز دارند ایجاد می کند. افراد پرمشغله به همان دلایلی که افراد فقیر نتوانسته اند پول خود را مدیریت کنند، نمی توانند وقت خود را به طور کارآمد مدیریت کنند. با شروع نگریستن به جهان از دریچه "کمبود منابع" ، مشکلات زندگی مدرن بیشتر به چشم می آیند و کتاب "فقر احمق می کند" نه تنها نشان می دهد که کمبود منابع چگونه ما را محدود می کند بلکه مشخص می سازد که چگونه افراد و سازمان ها می توانند برای رضایت و موفقیت بیشتر منابع را مدیریت کنند.
در پشت جلد کتاب می خوانیم : یک مدیر با ده ها پروژۀ عقب افتاده، یک کارگر ساده با کوهی از بدهی و یک خانم خانه دار که درگیر رژیم گرفتن است چه شباهتی با هم دارند؟ این افراد همه دچار کمیابی اند. یکی زمان کافی ندارد، یکی بی پول است و دیگری نیز کالری هایش را محدود کرده. کمیابی به شکلی اعجاب آور ذهن همه را تحت تاثیر قرار می دهد. مولاینیتن و شفیر، متکی به آخرین یافته های علوم رفتاری و اقتصاد، تبیین می کنند که چطور ابعاد مختلف زندگی ما تحت تأثیر ذهنیت کمیابی است؛ همچنین آن ها توضیح می دهند که چطور سازمان ها و تک تک افراد می توانند کمیابی را مهار کنند تا به موفقیت و رضایت بیشتری دست یابند. همان طور که تیلر برندۀ نوبل اقتصاد 2017 می گوید، این کتاب از نظر علمی بی بدیل و از نظر روایی بسیار خواندنی و سرگرم کننده است.

کتاب فقر احمق می کند

نکوداشت های کتاب فقر احمق می کند
Extraordinarily illuminating...Mullainathan and Shafir have made an important, novel, and immensely creative contribution.
فوق العاده روشنی بخش... شفیر و مولاینیتن نقش مهم، جدید و بسیار خلاقانه ای در زمینه روانشناسی داشته اند.
The New York Review

groundbreaking insights into...the effects of poverty on cognition and our ability to make choices about our lives.
این کتاب بینش های اساسی در مورد اثرات فقر در شناخت و نیز توانایی ما در انتخاب را ارائه می دهد.
Wall Street Journal Wall Street Journal

Scarcity is a captivating book, overflowing with new ideas, fantastic stories, and simple suggestions that just might change the way you live.
فقر احمق می کند یک کتاب گیرا است ، سرشار از ایده های جدید ، داستان های خارق العاده و پیشنهادات ساده ای که می تواند شیوه زندگی شما را تغییر دهد.
Steven D. Levitt

قسمت هایی از کتاب فقر احمق می کند (لذت متن)
در طول نیم قرن گذشته، دانشمندان علوم اجتماعی، آثار اضطراب و حواس پرتی روی توجه و کنترل را به خوبی کاویده اند. این مفهوم در سازوکار مغز نیز دیده می شود: در زمان اضطراب و کارهایی که نیاز به کنترل فرد روی خودش دارد، سطح گلوکوز در قشر جلویی مغز کاهش می یابد. این منطقه به توجه، برنامه ریزی و انگیزه مربوط است. قندخون کم هم باعث تقلیل ظرفیت های فیزیکی می شود. اما با وجود پیشرفت های حاصل شده در روان شناسی و علوم اعصاب، این ایده که یافته های رفتاری می تواند سبب ایجاد بینشی متفاوت به تصمیمات اقتصادی شود، موضوعی جدید است. اقتصاد نوکلاسیک سال ها بر این باور بود که افراد، کنشگرانی عقلایی و خودخواه هستند که همواره تصمیمات را طوری می گیرند که بهترین وضعیت ممکن برایشان پدید آید. اما در سال ۱۹۷۹، دنیل کانمن۴ از دانشگاه پرینستن و آموس تورسکی۵ از دانشگاه استنفورد، مقاله ای پیشگامانه در رابطه با تصمیم گیری نوشتند که باعث شد این دیدگاه آرام آرام به عقب رانده شود. مطالعۀ آن ها مدعی بود که شکل ارائۀ گزینه ها به اندازۀ ارزش چیزهای مختلف نزد افراد، در تصمیم گیری دخیل است. ۲۳ سال بعد و پس از مرگ تورسکی، کانمن جایزۀ نوبل را به خاطر دستاوردهایش در این زمینه برد.

به گفتۀ نویسندگان کتاب، همین داستان دربارۀ مشکلاتی مانند فقر نیز صادق است. کسانی که خود را در چرخۀ کمیابی می یابند، ناگزیر عملکردشان دچار نقصان می شود، تمرکزشان کاهش می یابد و برنامه های بلندمدت آنان، جایش را به برنامه ای کوتاه مدت می دهد: خاموش کردن آتش مشکلات مالی. این خود مشکلات دیگری به وجود می آورد. با این تفاسیر چرا برنامه هایی اجتماعی طراحی نکنیم که به این رفتارهای ناشی از کمیابی بپردازد؟ چرا به جای «خلبان» نگاهی به داخل «کابین» نیندازیم؟

اگرچه دانشمندان علوم اجتماعی از مسائل اقتصادی مرتبط با فقر به خوبی مطلع اند؛ دربارۀ آثار روانی که در هر گروه از افراد ایجاد می کند، اطلاعات چندانی ندارند. آنطور که مولاینیتن می گوید، اهمیت این دانش اجتماعی به اندازۀ دانش تکنولوژیکی است که سیاست گذاران برای حل مشکلات به آن تکیه می کنند. دانشمندان منابع گسترده ای را صرف توسعۀ داروها، فناوری های تصفیۀ آب، ابزار مالی و خدمات اجتماعی می کنند که برای کمک به افراد نیازمند طراحی شده اند؛ اما واداشتن افراد به استفاده از این فناوری ها نیازمند فهم ذهن و روان آنهایی است که از این ابزارها استفاده می کنند. سیاست گذاران باید این نوع پژوهش ها را در اولویت قرار دهند.

اگر ذهن بر روی یک چیز متمرکز باشد، دیگر توانایی ها و مهارت ها مثل توجه، کنترل فرد روی خودش و برنامه ریزی بلندمدت مختل می شود

کسانی که خود را در چرخهٔ کمیابی می یابند ناگزیر عملکردشان دچار نقصان می شود؛ تمرکزشان پایین می آید، برنامه های بلندمدت جایش را به خاموش کردن کوتاه مدت آتش مشکلات مالی می دهد و مشکلات دیگری را به وجود می آورد.