کتاب ج مثل جادو

M Is for Magic
  • 20,000 تومان
  • تمام شد ، اما میاریمش 😏
  • انتشارات: پریان پریان
    نویسنده:
کد کتاب : 1546
مترجم :
شابک : 978-964-7822-68-8
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 182
سال انتشار شمسی : 1391
سال انتشار میلادی : 2007
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : ---

نیل گیمن از نویسندگان پرفروش نیویورک تایمز

معرفی کتاب ج مثل جادو اثر نیل گیمن

کتاب ج مثل جادو، مجموعه ای از داستان های کوتاه نوشته ی نیل گیمن است که نخستین بار در سال 2007 به چاپ رسید. گیمن در این کتاب، مجموعه ای فوق العاده جذاب و نفسگیر از داستان هایی را ارائه می کند که همگی، بر اساس رویدادهایی غیرمنتظره شکل گرفته اند: پسری نوجوان که در صحبت با دخترها مشکل دارد، وارد مهمانی عجیب و غریبی می شود؛ عروسکی شرور، بچه هایی را آزار و اذیت می کند که زمانی صاحبش بوده اند؛ پسری که در گورستان بزرگ شده، به کشفی مهم می رسد و با دنیای بسیار پیچیده ترِ زندگان رو به رو می شود؛ گربه ای خیابانی برای حفاظت از خانواده ی خود، پا به نبردی شبانه می گذارد. داستان های به یاد ماندنی کتاب ج مثل جادو، روی مرز واقعیت و خیال اتفاق می افتند و بدون تردید، طرفداران قدیمی و جدید نیل گیمن را به وجد خواهند آورد.

کتاب ج مثل جادو

نیل گیمن
نیل ریچارد مک کینون گیمن، زاده ی ۱۰ نوامبر ۱۹۶۰، نویسنده ی داستان کوتاه، فیلم نامه نویس، رمان نویس، خالق کتاب کامیک، تئاتر صوتی و فیلم هایی به سبک علمی-تخیلی و خیال پردازی است. او در حال حاضر با موسیقی دان آمریکایی آماندا پالمر ازدواج کرده و در این کشور ساکن است.وی موفق به کسب جوایز متعددی شامل جایزه های هوگو، نبیولا و برام استوکر، و همچنین نشان نیوبری شده است.از آثار قابل توجه او می توان به مجموعه کتاب های کامیک سندمن، و رمان های گرد ستاره، خدایان آمریکایی، کورالاین و کتاب گورستان اشاره کرد....
نکوداشت های کتاب ج مثل جادو
Stories to delight, enchant, and surprise you.
داستان هایی لذت بخش، مسحورکننده و غافلگیرکننده.
Amazon Amazon

By one of the modern masters of fantasy.
اثری از یکی استادان مدرن داستان های فانتزی.
Kirkus Reviews Kirkus Reviews

Sure to create a new generation of Gaiman fans.
این اثر بدون شک، نسلی جدید از طرفداران گیمن را به وجود خواهد آورد.
Booklist Booklist

قسمت هایی از کتاب ج مثل جادو (لذت متن)
کلی کتاب و مجله و روزنامه خوانده بود. می دانست اگر از خانه فرار کند ممکن است باافراد ناباب رو به رو شود که ممکن بود بلایی سرش بیاورند. اما از طرفی افسانه های پریان را نیز خوانده بود، پس می دانست آدم های خوب هم در کنار هیولاها وجود دارند.

نوامبر گفت: «می دانم.» رنگ پریده بود و لب های نازکی داشت. به اکتبر کمک کرد از صندلی چوبی بلند شود. نوامبر گفت: «داستان هایت را دوست دارم. داستان های من همیشه بیش از اندازه تاریک هستند.» اکتبر گفت: «اینطور فکر نمی کنم، موضوع فقط این است که شب هایت طولانی ترند و به اندازه ی من گرم نیستی.»