کتاب فلسفه تنهایی

A Philosophy of Loneliness
کد کتاب : 1803
مترجم :
شابک : 978-600-490-079-9
قطع : پالتویی
تعداد صفحه : 225
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 2017
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 13
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

فلسفه ی تنهایی
A Philosophy of Loneliness
کد کتاب : 20227
مترجم :
شابک : 978-6007289488
قطع : پالتویی
تعداد صفحه : 206
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2015
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 16
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

معرفی کتاب فلسفه تنهایی اثر لارس اسوندسن

کتاب فلسفه تنهایی، اثری نوشته ی لارس اسوندسن است که نخستین بار در سال 2017 به چاپ رسید. هر جا انسان ها حضور داشته باشند، تنهایی نیز هست. این کتاب با استفاده از آخرین تحقیقات در فلسفه، روانشناسی و علوم اجتماعی، به کاوش در انواع مختلف تنهایی می پردازد و عوامل اجتماعی و روانشناسانه ای را بررسی می کند که باعث می شوند افراد به سوی تنهایی و انزوا حرکت کنند. اسوندسن در این اثر، نگاهی به اهمیت دوستی و عشق می اندازد و نشان می دهد که تنهایی چگونه می تواند بر کیفیت زندگی، و سلامت روحی و جسمانی ما تأثیرگذار باشد. او همچنین بیان می کند که مشکل اصلی جامعه ی مدرن، همه گیر شدن تنهایی نیست بلکه کمبود «خلوت» در زندگی انسان ها است. کتاب فلسفه تنهایی، همچنین به ما یادآور می شود که تنهایی می تواند وجوه ژرفی از شخصیت ما و جایگاهمان در جهان را برای ما آشکار سازد.

کتاب فلسفه تنهایی


ویژگی های کتاب فلسفه تنهایی

از کتاب های پرفروش در آمریکا و اروپا

لارس اسوندسن
لارس اسوندسن، زاده ی 16 سپتامبر 1970، فیلسوف و نویسنده ای نروژی است.اسوندسن، استاد دپارتمان فلسفه ی دانشگاه برگن در کشورش است. او چندین کتاب به رشته ی تحریر درآورده که همگی با بازخوردهای مثبتی رو به رو شده و به بیست و دو زبان ترجمه شده اند.
نکوداشت های کتاب فلسفه تنهایی
A fascinating book about a complex part of our very being.
کتابی شگفت انگیز درباره ی بخشی پیچیده از هستی ما.
Goodreads

A book that brings both knowledge and wisdom to loneliness.
کتابی که هم دانش و هم خرد را به مسئله ی تنهایی وارد می کند.
Jeffrey Kosky, author

A thoughtful and hugely important book.
کتابی خردمندانه و بسیار مهم.
Reaktion Books

قسمت هایی از کتاب فلسفه تنهایی (لذت متن)
فرد لیبرال آنقدرها هم که خودش فکر می کند خودمختار، از نظر اجتماعی غیرمقیّد و فوق العاده خودانگیخته نیست، اما در عین حال چنین هم نیست که بی آنکه ردی از خودش برجای بگذارد، در جامعه منحل شود. فرد لیبرال البته در محدوده ی جامعه و اجتماع زندگی می کند، اما تعلقات اجتماعی پاسخگوی یک سوال چنین فردی نیست: چگونه باید زندگی کنم؟ این واقعیت را البته فیلسوفان باهماگرایی نظیر مایکل سندل هم پذیرفته اند. سندل می نویسد: «من به عنوان شخصی که ترجمانی از خودم به دست می دهم، قادرم به پیشینه ام بیندیشم و بدین ترتیب از آن پیشینه ی خودم فاصله بگیرم.»

این دقیقا کل همان چیزی است که فرد برای آنکه بتواند تثبیت کند که فقط خودش قاضی نهایی در همه ی مسائل هنجاری است، نیازمند آن است. فرد لیبرالی، به نوبه ی خویش در رابطه اش با دیگران گرفتار این پارادوکس می شود که هم خواهان آزادی بی حد و مرز است و هم خواهان تعلق اصیل. آشکارا این خواسته تحقق یافتنی نیست، دست کم تا زمانی که آزادی را معادل استقلال یا فقدان حد و مرز می پنداریم. اما چنانکه در بخش بعدی خواهیم دید، فرد لیبرالی در عمل توانایی یک جا گرد آوردن آزادی و تعلق را دارد. تا بدینجا ما چنان تصویری از فرد به دست داده ایم که گویی موجودی انتزاعی است. حال بیایید ببینیم چگونه این موجود در جهان واقعی عملا مادیت پیدا می کند.