کتاب جهان هتل

Hotel World
کد کتاب : 26185
مترجم :
شابک : 978-6222440022
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 228
سال انتشار شمسی : 1398
سال انتشار میلادی : 2001
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 18 اردیبهشت

نامزد جایزه بوکر سال 2001

معرفی کتاب جهان هتل اثر الی اسمیت

کتاب «جهان هتل» رمانی نوشته ی «الی اسمیت» است که نخستین بار در سال 2001 منتشر شد. یک خدمتکار نوجوان در هتل، از آسانسور سقوط می کند و جانش را از دست می دهد. روح او اما در جهان باقی مانده و در تلاش است تا چیزهایی را به یاد آورد که او هیچ وقت نمی دانست. یک شب، پنج زن در «هتل جهانی» حضور می یابند، جایی که سرنوشت کاملا متفاوت آن ها در هم گره می خورد و این داستان جذاب، منحصر به فرد و فوق العاده مبتکرانه را به وجود می آورد. تجربیات خود از هتل ها را فراموش کنید: این یک مرثیه ی پرآشوب است، نکوداشتی از جهان های در حال برخورد، و دفاعیه ای پرشور از عشق. کتاب «جهان هتل» با لطافت طبع و غافلگیری های ریز و درشت خود، داستانی به یاد ماندنی در ستایش زندگی است.

کتاب جهان هتل

الی اسمیت
الی اسمیت زادهٔ ۱۹۶۲ ، نویسنده، نمایشنامه‌نویس و روزنامه‌نگار اسکاتلندی است. او برندهٔ جوایز ادبی مهمی هم‌چون جایزه‌ی ادبی کاستا بوک ، جایزه‌ی ادبی گلداسمیت ، جایزه‌ی ادبیات داستانی زنان ، و ... بوده‌است. اسمیت در سال ۲۰۰۷ به عضویت انجمن سلطنتی ادبیات درآمد و در سال ۲۰۱۴ برای خدماتش به ادبیات، نشان امپراتوری بریتانیا را دریافت کرد.الی اسمیت تنها نویسندهٔ دنیاست که تاکنون توانسته چهار بار فینالیست جایزه ادبی من بوکر شود. سباستین بَری، شاعر و نویسندهٔ صاحب&zwn...
نکوداشت های کتاب جهان هتل
Everything a novel should be: disturbing, comforting, funny, challenging, sad, rude, beautiful.
تمام آنچه یک رمان باید باشد: تشویش آور، تسلی بخش، خنده دار، چالش برانگیز، غمناک، گستاخ، زیبا.
Independent Independent

A greatly appealing read.
اثری فوق العاده دلنشین.
Washington Post Washington Post

A challenging, often bleak but affecting journey through the lives of four young women united by the death of another.
سفری چالش برانگیز، اغلب تاریک اما تأثیرگذار در زندگی چهار زن جوان که به واسطه ی مرگ یک زن جوان دیگر گرد هم آمده اند.
Minneapolis Star Tribune

قسمت هایی از کتاب جهان هتل (لذت متن)
نوعی از شاعرانگی، خوب و بد، در همه چیز هست، در هر جایی که نگاه می کنیم.

حاضرم همه چیزم را بدهم تا دوباره مزه ای را احساس کنم. حتی مزه ی گرد و خاک. چون حالا که تقریبا رفته ام، از همیشه بیشتر اینجا هستم. حالا که هیچ نیستم جز هوا، فقط می خواهم تنفسش کنم. حالا که برای همیشه ساکت هستم، در ذهنم فقط کلمات است و کلمات و کلمات.

همه ی ما تاریخ تولدمان را می دانیم... اما در هر سال، تاریخ دیگری هست که بدون اطلاع از آن، از کنارش می گذریم. اما آن تاریخ درست به اندازه ی تاریخ دیگر مهم است: تاریخ مرگ.