کتاب مسابقه بزرگ در کتابخانه آقای لمونچلو

Mr. Lemoncello's Great Library Race
کد کتاب : 39428
مترجم :
شابک : 978-6004629034
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 272
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2017
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 6
زودترین زمان ارسال : 4 اردیبهشت

«کریس گرابنستاین» از نویسندگان پرفروش نیویورک تایمز

معرفی مسابقه بزرگ در کتابخانه آقای لمونچلو اثر کریس گرابنستاین

کتاب «مسابقه بزرگ در کتابخانه آقای لمونچلو» رمانی نوشته ی «کریس گرابنستاین» است که اولین بار در سال 2017 منتشر شد. آقای «لمونچلو» که بازیساز مورد علاقه ی همه به حساب می آید، در حال آزمایش یک بازی جدید و جذاب است! «کایل» و سایر فینالیست های خوش شانس قرار است در یک مسابقه ی بزرگ شرکت داشته باشند—با دوچرخه، خودرو و حتی با جت موزی شکل آقای «لمونچلو»—تا حقایقی شگفت انگیز را درباره ی افراد مشهور کشف کنند و جوایزی فراموش نشدنی را به دست آورند! اما برملا شدن چند «حقیقت» غافلگیرکننده درباره ی آقای «لمونچلو»، ممکن است به معنای پایان بازی برای «کایل» و همه ی رقیبانش باشد.

کتاب مسابقه بزرگ در کتابخانه آقای لمونچلو

کریس گرابنستاین
کریس گرابنستاین، زاده ی 2 سپتامبر 1955، نویسنده ی آمریکایی است. او اولین رمانش را سال 2005 منتشر کرد و از آن زمان به بعد، رمان های متعددی هم برای بزرگسالان و هم برای کودکان نوشته است. کریس در سال 1977، از کالج ارتباطات و اطلاعات دانشگاه تنسی فارغ التحصیل شد. گرابنستاین از همان ابتدای مسیر نویسندگی حرفه ای، بازخوردهای بسیار خوبی از منتقدین دریافت نمود و بخش تحلیل کتاب پایگاه خبری نیویورک تایمز، بسیار از رمان اول او تعریف و تمجید کرد. او در نوشتن کتاب های کودک هم موفق عمل کرده و رمان فرار از کت...
نکوداشت های مسابقه بزرگ در کتابخانه آقای لمونچلو
An ode to libraries and literature.
قصیده ای برای کتابخانه ها و ادبیات.
Booklist Booklist

This title will have readers racing to pick up the next volume.
این اثر باعث خواهد شد مخاطبین برای تهیه ی عنوان بعدی در این مجموعه، مسابقه بدهند.
School Library Journal School Library Journal

Good entertainment with some meaningful messages.
یک سرگرمی خوب با پیام های پرمعنا.
Kirkus Reviews Kirkus Reviews

قسمت هایی از مسابقه بزرگ در کتابخانه آقای لمونچلو (لذت متن)
ناظر خوشحال و خندان از بچه ها پرسید: «خب رفقا، آماده هستین به ما کمک کنین تا یه بازی خوب رو خوبترش کنیم؟» بچه ها شانه بالا انداختند. یکی از بچه ها، که برچسب روی لباسش نشان می داد اسمش «جک» است، گفت: «آره، فکر کنم. منظورم اینه که شماها دارین در ازاش بهمون پول میدین دیگه.»

هدف تمام بازی های برادران «کرینکل» این بود که هم تیمی هایتان تنها با استفاده از تصویر، بدون رد و بدل شدن هیچ کلمه ای، عبارت یا ضرب المثل معروفی را حدس بزنند. اگر زمان توی ساعت شنی تمام می شد و تیمتان نمی توانست جواب درست بدهد، مجبور می شدید یک بادکنک بدبو را دستتان بگیرید.

وکلای شرکت به برادران «کرینکل» اطمینان داده بودند که به لحاظ قانونی می توانند چنین ادعایی بکنند، چون کارت های سرنخ و ضرب المثل های استفاده شده در این نسخه، جدید بودند. و همینطور ساعت شنی. در نسخه های قبلی، ساعت شنی صورتی بود اما در این نسخه رنگش بنفش شده بود. اما مشتر ها نه خریدار این شعار تبلیغاتی بودند و نه این بازی جدید.