کتاب ارغنون سوم

Tertium Organum
سومین قانون اندیشه:کلیدی برای حل اسرار جهان هستی
کد کتاب : 39994
مترجم :
شابک : 978-6007436790
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 456
سال انتشار شمسی : 1399
سال انتشار میلادی : 1921
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 7
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

معرفی کتاب ارغنون سوم اثر پی دی آسپنسکی

Post درباره ی این کتاب نوشته است:
"یک بنای تأثیرگذار از اندیشه. هر یک از بیست فصل آن، کاملا ارزش خواندن دقیق را دارد. از آن عباراتی که به اخلاق، عشق، اهمیت دانش و معنای زندگی می پردازند، به سختی جای دیگری می توان آن ها را پیدا کرد." -
کتاب ارغنون سوم، کتابی نوشته‌ی پ. د. اوسپنسکی، فیلسوف معاصر روسی است. عنوان این کتاب، ارغنون سوم، به طور جسورانه ای به سازماندهی مجدد همه ی دانش اشاره دارد، اما در درجه ی اول کتاب یک مطالعه روانشناسی است، به طور خاص تر روانشناسی ذهن برتر ما. از نظر اوسپنسکی، آنچه می‌توانیم ذهن برتر بنامیم، در درون یک فرد واحد، نشان‌دهنده ی توسعه یک روش کاملا جدید برای درک است. به طور خلاصه، روانشناسی هنر خودآموزی است. اوسپنسکی در این کتاب که از آن به عنوان "یک اثر هوشمندانه" یاد شده است، با گستره و پیچیدگی قابل توجهی به ما نشان می دهد که واقعا جهان ما چقدر وسیع و عجیب است. این کتاب باستانی کمیاب نسخه‌ای از نسخه ی اصلی است. از آنجایی که این اثر از نظر فرهنگی مهم است، به عنوان بخشی از تعهد برای حفاظت، حفظ، و ترویج ادبیات جهان ترجمه شده است و در اختیار علاقه مندان قرار گرفته است.
این کتاب توسط محمد تقی بهرامی حران ترجمه است. کتاب ارغنون سوم سومین قانون اندیشه؛ کلیدی برای حل اسرار جهان هستی را نشر مصدق منتشر کرده است.


کتاب ارغنون سوم

پی دی آسپنسکی
پیتر دی. آسپنسکی (۴ مارس ۱۸۷۸ – ۲ اکتبر ۱۹۴۷) (پیوتر دمیانویچ آسپنسکی، یا اوسپنسکی، فیلسوف رازورمزگرای روسی که به دلیل شرحش از آثار آغازین یونانی ارمنی آموزۀ رازورمزگرای جورج ایوانویچ گورجیف که او را در ۱۹۱۵ (۱۲۹۴) در مسکو ملاقات کرد، شناخته شده شد.از آن پس او با انگاره‌ها و آدابی که از گورجیف سرچشمه می‌گرفت ارتباط داشت. در ۱۹۲۴ (۱۳۰۳) از گورجیف جدا شد و عده‌ای از جمله رودنی کالینز می‌گویند که سرانجام "سیستم" گورجیف را که به مدت ۲۵ سال در انگلستان و ایالات متحده با م...
قسمت هایی از کتاب ارغنون سوم (لذت متن)
باید به خاطر داشته باشیم که این تقسیم بندیها فقط در ما، در ادراک ما از اشیاء و نه در خود اشیاء وجود دارند. ما نباید فراموش کنیم که نه نسبت متقابل حقیقی اشیاء و نه اشیاء واقعی هیچ یک را نمی شناسیم. تمام آنچه می شناسیم اشباح آنها، سایه های آنهاست و نمی دانیم میان آنها واقعآ چه نسبتی وجود دارد. در عین حال، با یقین کامل می دانیم که تقسیم بندی ما از اشیاء برحسب زمان و مکان با تقسیم اشیاء فی نفسه در صورتی که آنها را مستقل از ادراک خودمان از آنها در نظر بگیریم، به هیچ وجه انطباق ندارد و همچنین با یقین کامل می دانیم که اگر میان اشیاء فی نفسه نوعی تقسیم بندی وجود داشته باشد، به هیچ صورتی نمی تواند تقسیم بندی برحسب زمان و مکان، به مفهومی که ما معمولا از این واژه ها داریم، باشد؛ زیرا چنین تقسیم بندیای لازمه اشیاء نیست بلکه فقط لازمه ادراک ما از اشیاء است که از طریق اندامهای حسی حاصل می شود. به علاوه، نمی دانیم که آیا امکان دارد آن تقسیماتی که ما می فهمیم، یعنی تقسیم بر حسب مکان و زمان را وقتی که اشیاء نه از دیدگاه بشری و نه با چشمان بشری نگریسته نمی شوند، تمیز داد. به عبارت دیگر، آیا برای ارگانیسمی که طور دیگری ساخته شده، جهان ما تصویر کاملا متفاوتی عرضه نخواهد کرد؟