عده ای از اشخاص عصبی تلاش شدیدی به کار می برند برای اینکه بتوانند محبت و تأیید دیگران را بگیرند، و برای ارضای این تمایل از انجام هیچ کاری فروگذار نمی کنند. عده ای دیگر اجبارا خود را تسلیم و مطیع دیگران می سازند و قادر به ابراز وجود نیستند. عده ای هم تشنه ی توفیق یا کسب قدرت و ثروتند. بالاخره گروه آخری احتیاج شدید به عزلت گزینی و دوری از دیگران و استقلال و بی نیازی از هرگونه قید و بند دارند.
ممکن است این سوال به ذهن شما برسد که آیا این که من می گویم شخص عصبی این تلاش ها را به منظور حمایت و دفاع از خودش در برابر اضطراب اساسی به کار می برد، درست است و آیا به حق نباید اینگونه تلاش ها را طبیعی انسان عادی دانست؟ جواب این است که این تمایلات کم و بیش در همه ی افراد عادی هم هست، بدون اینکه رنگ عصبیت داشته باشند. ولی وقتی همین تمایلات به صورت عصبی در افراد یافت شود، کیفیت و نوع آن ها با عادی به کلی فرق می کند. نوع عصبی این تمایلات دارای ویژگی ها و کیفیات خاصی است که به تفصیل در ضمن این کتاب به آن ها اشاره خواهیم کرد.
شخص عصبی وقتی با حادثه ناگواری مواجه می گردد و دچار آشفتگی روحی می شود، سعی می کند آشفتگی خود را به حساب آن حادثه ی ناگوار بگذارد، غافل از این که زمینه ی روحی خود او از قبل مستعد چنان اضطراب و آشفتگی ای بوده و آن حادثه تنها نقش یک جرقه را داشته است.