آهنگ خاموش پاره ‏پاره شده زمان - رگتایم اثر ای. ال. دکتروف



دکتروف رمانی خلق می کند که با وجود دارا بودن عناصر پست مدرنی، خوش خوان، جذاب و روان است. در این اثر از ابهام نویسی و یا پیچیده گویی خبری نیست.

ادگار لارنس دکتروف در سال ۱۹۳۱ در نیویورک به دنیا آمد، او نویسنده رمانی های پست مدرن با مضمون نقد اجتماعی- تاریخی است. دکتروف رگتایم را در سال ۱۹۷۵ منتشر کرد. از دیگر آثار دکتروف کتاب بیلی بتگیت و کتاب پیش روی به فارسی ترجمه شده است . رگتایم از رمان های معتبر در ژانر پست مدرن است. 

شکوفایی پست مدرنیسم را به دو واقعه ربط داده اند: ۱. ترور جان کندی ۲. فرو ریختن دیوار برلین.

بری لوئیس در کتاب «مدرنیسم و پسامدرنیسم در رمان» می نویسد:

قتل کندی فرجام کتاب گونه شومی بود برای دوره ای آکنده از تروریسم و شک و دیوار برلین مجاب کننده ترین نماد جنگ سرد و بدگمانی، ملازم با آن بود. این رویدادها نشان دادند که دنیای ما به سبب تحولات فناورانه پر شتاب و ناپایداری های ایدئولوژیک، دنیایی ست پر از تب و تاب

 

بدینگونه در این جهان نابسامان و با وجود آدم هایی معنا باخته سبکی به وجود آمد تا همه اصول پذیرفته شده و آداب داستان نویسی را زیر سؤال ببرد، سبکی که وجوه خاص را به خود اختصاص داده است.

متن رگتایم با وجود آن که نامنظم و زیاده گو به نظر می رسد و دارای داستان چند پاره ای است؛ از داستانی شروع و به داستان دیگر ختم می شود، از شخصیتی به شخصیت دیگر می رسد؛ اما دارای ساختاری کامل و هدفمند است. جان مایه متن دیدگاه نقادانه نویسنده به تاریخ و جامعه امریکاست. به گفته برایان مک هیل عنصر غالب ادبیات مدرنیستی، ماهیتی معرفت شناسانه دارد و عنصر غالب در ادبیات پست مدرنیستی، ماهیتی هستی شناسانه دارد. نویسنده در این اثر کل هستی و جامعه امریکا را به چالش می کشاند.

حوادثی که به حالت کاتالیزور در ابتدا این داستان بیان می شود و بعد به شکل هسته در می آیند، همان چیزی که جاناتان کالر به آن اشاره می کند

هسته ها رکن های اصلی داستان و پیش برنده داستان محسوب می شوند و کاتالیزورها نقش فرعی دارند و کاتالیزورها گاه لازم اند و گاه اطناب به نظر می رسند.

اما آنچه در این رمان دیده می شود حوادثی ست که در نگاه اول شکل کاتالیزور دارد و بعد به شکل هسته در می آیند؛ از این دست می توان به این رخدادها اشاره کرد.

1 - دیدار ایولین با اما گلدمن و سپس دیدارش با برادر کوچیکه مادر که بانی روابط بین آن دو می شود.

2 - پیدا کردن بچه کولهاوس واکر توسط مادر در حال قدم زدن و سپس پیدا شدن مادر بچه؛ نگهداری آن دو توسط مادر. 

3 - برخورد واکر با آتش نشان ها و درگیری بین آنها در روزی از روزها

4 - دیدار مادر و تاته (بارون اشکنازی) در کنار ساحلی که بعد از مرگ پدر به ازدواج بین آن دو و نگهداری کودک ها توسط آن دو می انجامد

5 - دیدار هودینی و هری کی‏تو در مقبره که گویی بانی و دلیل فرار هری کی تو از بیمارستان است که بعد خود را هودینی می نامد. 

از این دست بسیار است و مجال آن در این مقال نمی گنجد.


رمان بیشتر از صحنه و نمایش دادن در روایت اثر سود جسته است. توصیفات کوتاه و گذران، استفاده از تشبیهات گاه نامتعارف که خاص ژانر پست مدرن است مانند:

حروف عبری به نظرش استخوان هایی آمد که کنار هم چیده باشند

نیمرخ زن، مانند یک کهکشان جدید در آسمان تاریک روشن شد.

ستون های آفتاب شاد صبحگاهی مثل تیر ساختمانی به پنجره های بلند و گرد گرفته بخش تکیه داده بودند.

این توصیفات نامتعارف که همراه با جان بخشیدن اشیاء (تکیه دادن خورشید به پنجره که عمل انسانی ست و به خورشید الصاق شده) از خصوصیات کار دکتروف در ژانر پست مدرن است.

البته ناگفته نماند نگارنده نیز مانند «نجف دریابندری» معتقد است، توصیف عناصر اجتماعی- سیاسی این رمان به قدری صریح است که گاه داستان رنگ نوعی رئالیسم سوسیالیستی به خود می گیرد (ماجرای اما گلدمن و توصیف موقعیت های اجتماعی دوران امریکا).


استفاده از جمله های کوتاه و استفاده نکردن از علائم نوشتاری در دیالوگ و قرار دادن دیالوگ ها در متن و پیروی نکردن از قواعد نوشتار را نیز می توان در بحث نثر عنوان کرد که البته این نیز یکی دیگر از شگردهای این ژانر است.

زبان در پست مدرن تابع هیچ قراردادی نیست، بلکه در خدمت هستی شناسی ست. در ژانر پست مدرن قرار گرفتن نثر کهن، شاعرانه، حماسی در کنار هم جایز است.

در این رمان شخصیت اصلی و محوری آن چنان که در رمان های رئال مشاهده می شود، وجود ندارد. شخصیت ها و گره هایشان با هم و در کنار هم شکل می گیرد و به پیش می رود. به گفته دریابندری

قهرمان داستان فرد معینی نیست، بلکه خود جامعه امریکاست. آدم ها در برابر جامعه در مرتبه دوم قرار می گیرند. نویسنده می خواهد تاثیر محیط اجتماعی و به ویژه اقتصادی را بر افراد نشان دهد.

ماجرای تاته و این که از زندگی کارگری بیزار می شود و دیدگاه های سوسیالیستی اش را کنار گذارده و راهی تکنولوژی و فیلم سازی می شود خود مصداقی این گفته است. نویسنده با بیان ماجرای پدر کاشف که با آغاز جنگ تنها درصدد فروش مواد منفجره و قرارداد بستن با وزیران دولت های گوناگون است، این گفته امبرتو اکو را تایید می کند که در کتاب پست مدرن مثل پلاتیپوس می گوید: 

پیشرفت تکنولوژی باعث پیشرفت اخلاقیات در عصر مدرن نمی شود

این گفته با رفتار و کردار پدر که نمی تواند بر هوی و هوس اش در مقابل پول غلبه کند به خوبی آشکار است.

در امریکای صنعتی شده برعکس سال ۱۹۰۰ آغاز داستان که مهاجر و سفیدپوستی وجود ندارد و تنها احساسات خوب سرلوحه فکر و اعمال افراد است انسانیتی دیده نمی شود و صدای روح دلنواز رگتایم جایش را به صدای رشد صنعت می دهد. صنعتی که جواب واکر را تنها با رگبار مسلسل (صدای کنونی) می دهد. 


 

در این مجال قصد آن داریم تا ویژگی های داستان های پست مدرن را در رمان «رگتایم» دکتروف بیابیم و بررسی کنیم.

1) استفاده از طنز در داستانهای پست مدرن برای به چالش کشیدن مسائل سیاسی، عاشقانه، قوانین اجتماعی و اقتدار دولت ها طنز سیاسی در اثر دیده می شود.

امریکا یک کشور سراسر گوز بود. در این زمان تحول عظیمی داشت ایالات متحده را فرا می گرفت، رئیس جمهوری تازه ای انتخاب شده بود که یکصد و سی و هشت کیلو وزن داشت ...- مد شدن هیکلی شدن مردها و تحول عظیم.
دختر روزولت به فکر حفظ منابع طبیعی بود. او هفده شیر و یازده فیل و بیست کرگدن و هشت اسب آبی و نه زرافه و... شکار کرده بود

آوردن مسائل سیاسی در متن و اعتراض به آن نیز از دیگر عناصر پست مدرن است.

تبدیل کردن آدم ها به ابزاری برای سفت کردن پیچ های تکنولوژی.
به کارگیری بچه ها در کار «بچه ها غالباً انگشت هاشان قطع می شد یا سرشان به می شد یا پایشان می شکست... یکصد نفر کارگر معدن زنده زنده می سوختند و یکصد بچه شل و پل می شدند. در قصرهای نیویورک میهمانان لباس های ژنده به تن می کردند تا با این کارگران همسو باشند.نویسنده به اختلاف جامعه آرمانی و جامعه آخرزمانی ای اشاره دارد، که دولت یکی را تبلیغ کرده و دیگری را به کار می گیرد. زندگی در فلاکت مردم و شعار هوای سالم برای همه؛ که نویسنده گاه به طنز و گاه به صراحت به آن اشاره دارد، مصداق این گفته است.

2) بیان عدم قطعیت ها مانند

ماجرای تئودر درایزر در یافتن جهت و سوی صندلی «تمام شب را درایزر با صندلی اش دنبال جهت درست دور می زد». 
رابرت پیری و یافتن نقطه قطب شمال با چند قدم به طرف شمال می رفت و چند قدم به سمت جنوب ... نمی توانست سر جایش ثابت بایستد و بگوید این نقطه، همین جا، قطب شمال است. 
هر چیزی در این دنیا به راحتی می تواند چیز دیگری بشود اشیاء و آدم ها ناپایدارند،
علت و معلول همیشه ساخته ذهن ماست، یعنی جهیدن از آنچه می بینیم به سوی آن چه نمی بینیم» در نتیجه قطعیتی نیست.

3) استفاده از آدم های تاریخی به صورت ساختارشکنی در متن: استفاده از افرادی چون «زیگموند فروید»؛ «رابرت پیری»؛ «هری کی تو»؛ «هودینی» و «روزولت»؛ «جی پی مورگان»؛ «فورد؛ اما گلدمن»؛ مبارز سیاسی و «ادیسون» ادیسونی که به فکر اختراع لوله خلأ و در کشف ارتباط با ارواح است. آوردن افرادی چون لینکلن در سال هایی که به آن اختصاص ندارد و ساختارشکنی در افراد، داستان های پست مدرن از تاریخ یا شخصیت های تاریخی در متن استفاده می کنند تا به نوعی به جعلی بودن تاریخ اشاره داشته باشند و سپس بدین گونه به جعلی بودن متن بپردازند و سرانجام به عدم قطعیت ها برسند.

4) استفاده از اصل تصادف و ضرورت مند بودن آن در رخدادها که قبلا گفته شد.

5) دخالت نویسنده به عنوان مفسر در متن و ارائه دادن این که مطالب از نوشته های برادر کوچیکه برگرفته شده؛ نشان از متن بودن متن دارد و بدین گونه اقتدار و دانایی، دانای کل را زیر سؤال می برد.

با این جا، با توجه به آن چه بعد روی داد، باید یادآوری کنیم که درباره کولهاوس چیز زیادی نمی‏دانیم.
از روی دفتر خاطرات روزانه برادر کوچیکه ما خبر داریم که نقشه این بوده است.

6) ساختارشکنی در نقش پلیس. در قدیم کارآگاه ها و پلیس ها افرادی برتر، عاقل، باهوش سرشار و فوق العاده تر نسبت به دیگران بودند. در داستان های پست مدرن این برتری شکسته می شود. «ویتمن معروف» در مقابل استدلال های پدر (فردی عادی) کم می آورد. او از هوشی سرشاری برخوردار نیست و سرانجام کار را به دست پدر می سپارد.

7) پوچ گرایی و مرگ طلبی از دیگر عناصر پست مدرن است: مسئله خودآگاهی مورگان به مرگ؛ مرگ خواهی واکر برای نجات دوستان؛ بی نتیجه بودن عمل واکر به گونه ای که یک سال بعد مورگان حتی یادی از او نمی کند و واشنگتن و پدر اعمالش را به حساب سماجت می گذارند؛ از این دست محسوب می شود. پست مدرن ها معتقدند، حقیقت زاده قدرت هاست و به کمک زبان تثبیت می شود، چیزی قطعی وجود ندارد و انسان به عنوان کسی که قرار است به شناخت برسد، خود محصول جریان های اجتماعی ست. (عمل پدر و تاته)

8) مرز بین واقعیت و خیال در داستانهای پست مدرن برداشته می شود. 
تردستی های هودینی (که البته شعبده بازی هایش تا این حد گسترده نبوده) آنچنان واقعی بیان می شود، که هیچگونه شک و شبهه ای در دل خواننده به وجود نمی آورد. نجات مرد در ماجرای برگه برداری و یا استفاده از ادیسونی که در این قرن زندگی می کند و... همه بیانگر برداشته شدن مرز بین واقعیت و خیال است. «لیوتار» می گوید: «پست مدرن، نوشتن امر ناممکن را ممکن می کند» غیر واقعی بودن و غیر منطقی بودن اعمال جزیی از داستان پست مدرن است.

9) مرگ کلان روایت ها و بیان تکه تکه روایت ها، تکثر روایت. که در این اثر نیز داستانی شروع شده و خاتمه می یابد؛ داستانی دیگر از سر گرفته می شود. شروع داستان کتاب، بدون مقدمه و بیان گره ها در ابتدا نماینده شروع داستان از نیمه است؛ که در ژانر پست مدرن دیده می شود.

(در پست مدرن روایت از نیمه آغاز می شود و در نیمه پایان می یابد)

10) در داستان پست مدرن شخصیت ها خاکستری اند. خیر مطلق و شر مطلق وجود ندارد. جنایتکار و قاتلی مانند واکر، انسان شرافتمندی نیز شمرده می شود. عکس واکر با آن لبخند و لباس تمیز نشانی از قاتل بودن او را در بر ندارد. آنچه در تصور عموم از قاتل ها و جنایتکارها وجود دارد در این متن شکسته می شود.

در انتها تنها می توان گفت، دکتروف رمانی خلق می کند که با وجود دارا بودن عناصر پست مدرنی، خوش خوان، جذاب و روان است. در این اثر از ابهام نویسی و یا پیچیده گویی خبری نیست. دکتروف مانند «ونه گات»؛ «کالوینو» و «بارت» اثری در ژانر پست مدرن خلق می کند تا به طرفداران تازه این سبک که دچار ابهام نویسی و پیچیده گویی شده اند ثابت کند که داستان در مرتبه اول باید خوش خون و راحت فهم باشد.

 

برداشت از نشریه ادبی گلستانه نود و شش (فرحناز علیزاده)