کتاب ذهن و بازار

The Mind and the Market: Capitalism in Western Thought
جایگاه سرمایه داری در تفکر اروپای مدرن
کد کتاب : 10083
مترجم :
شابک : 9786007806272
قطع : پالتویی
تعداد صفحه : 739
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 2002
نوع جلد : زرکوب
سری چاپ : 5
زودترین زمان ارسال : ---

جایزۀ دانلد کاگن انجمن تاریخ برای بهترین کتاب تاریخ اروپا

معرفی کتاب ذهن و بازار اثر جری مولر

موضوع سرمایه داری در طول تاریخ،تنها سوژه اقتصادانان نبوده است.فیلسوفان ، سیاستمداران ، شاعران و دانشمندان علوم اجتماعی قرن ها درمورد تأثیرات فرهنگی ، اخلاقی و سیاسی سرمایه داری بحث کرده اند و راجع به این موضوع نظریه های فراوانی ارائه داده اند.

کتاب "ذهن و بازار" نوشته "جری مولر" در مورد چگونگی توسعه سرمایه داری در غرب میباشد.مورخ "جری مولر" ، طیفی از ایدئولوژیک را شامل می شود که شامل هابز ، ولتر ، آدام اسمیت ، ادموند برک ، هگل ، مارکس و متیو آرنولد و همچنین روشنفکران کمونیست ، فاشیست و نئولیبرال قرن بیستم باشد.
در کتاب "ذهن و بازار" به بررسی متونی پرداخته شده که به نظر می رسد بهترین، متداول ترین و اثرگذارترین استدلال ها را دربارۀ نظام سرمایه داری به دست داده اند.

کتاب ذهن و بازار

جری مولر
جری مولر در 7 ژوئن 1954 متولد شد.مولر از سال 1984 در دانشگاه کاتولیک امریکا تدریس می کند و استاد تاریخ این دانشگاه است. او لیسانس خود را از دانشگاه برندایس گرفت و مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا را در دانشگاه کلمبیا به پایان رساند. او تاکنون پنج کتاب نوشته است. کتاب او با نام ذهن و بازار جایزۀ دانلد کاگن انجمن تاریخ را برای بهترین کتاب تاریخ اروپا برد.تفکر دربارۀ سرمایه داری کتاب دیگر اوست که شامل سخنرانی های او می شود.علاوه بر این، مقالات و جستارهای مولر در نشریات فارین افرز، نیو ریپابلیک،وال اس...
قسمت هایی از کتاب ذهن و بازار (لذت متن)
از بین رویدادهایی که باعث شد ولترپروس را با بی آبرویی ترک کند، سوداگری غیر قانونی او در زمینۀ اوراق بهادار دولتی بود. ولتر پیش تر استعداد خود را در تبدیل نابهنجاری های قانونی به فرصت های مالی نشان داده بود. او در پاریس و لورن خود و بستگانش را با بی اثر کردن سیاست دولتی ثروتمند کرده بود. در پوتسدام نیز ولتر کوشید قانون را برای سود بردن از قرض عمومی دور بزند. اما این بار قانون را فردریک، میزبان و حامی ولتر، صادر کرده بود. ولتر در جریان این قضیه وجهۀ خود را نزد پشتیبانانش از دست داد، اتفاقی که بیست سال پیش نیز در انگلستان روی داده بود.

در زمان ولتر، تجارت دریایی حوزه ای بود که سریع ترین میزان رشد را در اقتصاد فرانسه داشت و عاملی کلیدی در گسترش اقتصاد سرمایه داری در اروپا بود. بخش اعظم این تجارت در زمینه کالاهایی صورت می گرفت که کالاهای « تجملی » دانسته می شدند، اجناسی که بسیار دور از سواحل اروپا رشد می کردند یا ساخته می شدند. ( ۱۴۰) ولتر هم خود در تجارت بین المللی دست داشت. در سال ۱۷۳۰ او عضو شرکتی شد که از افریقای شمالی به بندر فرانسوی مارسی غله وارد می کرد، و سپس آن را مجددا به ایتالیا و اسپانیا صادر می نمود. این شرکت همچنین کاکائو، شکر، تنباکو، و گیاه نیل را از امریکا به فرانسه وارد می کرد. ولتر در آنجا صرفا یک شریک خاموش نبود، بلکه دائما در حال کسب اطلاعات درباره قیمت ها، بازارها، و پول های رایجی بود که موفقیت در تجارت بین المللی نیازمند آن بود. ( ۱۴۱) از این رو، ولتر از لحاظ مالی به وارد کردن « تجملات » علاقه مند بود. اما به این کار علاقه ای فکری هم داشت. زیرا در روزگار او، دوره ای که در آن چنین کالاهایی نقشی بسیار حیاتی در تجارت بین المللی داشتند، بحث درباره تبعات اخلاقی اقتصاد سرمایه داری در حال رشد، حول محور مفهوم « تجمل » می گشت. ولتر در نامه های فلسفی خود که در سال ۱۷۳۴ منتشر شد از بازار، به دلیل تقویت نرم خویی نهفته در همکاری منفعت جویانه، به عنوان پادزهری در مقابل تعصب مذهبی دفاع کرد. در دو شعر که چند سالی پس از آن منتشر کرد، او دلیل دیگری را مستمسک دفاع از تجارت قرار داد: اینکه تجارت موجب افزایش رفاه و ثروت مادّی شده است. امروزه شاید دفاع از رفاه و بهزیستی مادّی چندان مناقشه انگیز به نظر نرسد. اما در قرن هجدهم، اخلاق گرایان مذهبی و مدنی برخورداری مادّی را غالبا مصداق « تجمل » می دانستند و آن را به این عنوان محکوم می کردند. ( ۱۴۲) در آن دوره، « تجمل » به لحاظ اخلاقی واژه ای خنثی نبود، بلکه واژه تحقیرآمیزی بود که به جای آنکه دال بر آسایش و رفاه باشد به طور ضمنی بر افراط و زیاده روی، داشتن چیزهای غیرضروری، دلالت می کرد. ایده تجمل، یا تجمل طلبی، به نحوی پیچیده با وجود نوعی سلسله مراتب اجتماعی در ارتباط بود: آنچه برای افراد بلندمرتبه ضروری بود برای کسانی که مرتبه نازل تری داشتند زیاده تلقی می شد. تجمل به معنای داشتن کالاهای مادّی ای بود که مناسبتی با جایگاه فرد در زندگی نداشت. منتقدان تجمل آن را چیزی می دانستند که مراتب اجتماعی را به هم می ریخت.