کتاب منتقد به مثابه ی هنرمند
نویسنده:
اسکار وایلد
3.6
از
1
رأی
زودترین زمان ارسال:
31 خرداد
٪15
84150
معرفی کتاب منتقد به مثابه ی هنرمند
"منتقد به مثابه ی هنرمند" یک گفتگوی فلسفی از اسکار وایلد است که به کاوش در نظریه زیبایی‌شناسی پرداخته و در آن تمایزات معمول بین هنر و نقد را به چالش می‌کشد. در این اثر، وایلد نقد را نه تنها یک تحلیل منفعلانه، بلکه یک کنش خلاقانه و سازنده می‌داند. این مقاله در ابتدا با عنوان «کارکرد و ارزش واقعی نقد» منتشر شد و بعدها در مجموعه‌های مختلف وایلد گنجانده شد. به این ترتیب، وایلد نه تنها در پی تبیین نظریه‌های زیبایی‌شناسی خود است، بلکه نقد را به‌عنوان ابزاری برای خلق و آفرینش جدید در هنر می‌بیند.
وایلد در این گفتگو که بین دو شخصیت گیلبرت و ارنست جریان دارد، ایده‌هایی درباره ارتباط میان زندگی، هنر و نقد ارائه می‌دهد. گیلبرت که نقش منتقد را ایفا می‌کند، این ایده‌ها را مورد بررسی و نقد قرار می‌دهد، و در پایان وایلد استدلال می‌کند که نقد، زمانی که با تخیل و بینش به کار گرفته شود، می‌تواند به اندازه هنر خلاق و ارزشمند باشد. در این راستا، او نقد را ابزاری برای بازسازی و تجدید معنی آثار هنری می‌داند و آن را به‌عنوان بخشی ضروری از فرآیند هنری می‌بیند. وایلد در آثار خود به نقد به عنوان یک کنش خلاق می‌نگرد و تأکید می‌کند که منتقدان همانند هنرمندان عمل می‌کنند، زیرا با بازآفرینی آثار و افزودن معانی جدید به آن‌ها، نقشی فعال در شکل‌دهی به هنر دارند. برخلاف تصورات رایج مبنی بر تحلیل عینی، وایلد بر این باور است که نقد ذاتا ذهنی است و تحت تأثیر تجربیات و حساسیت‌های شخصی منتقد قرار می‌گیرد. او همچنین به نقش در حال تحول منتقدان در جامعه پرداخته و پیشنهاد می‌کند که در دنیای مدرن، با پیچیدگی‌های روزافزون، نیاز به نقد بصیرت‌آمیز برای درک هنر و فرهنگ امری ضروری است. در این جهان پیچیده، منتقدان باید قادر باشند که نه تنها تحلیل‌گر باشند، بلکه همچون هنرمندانی که هنر را زنده نگه می‌دارند، نقش بسزایی در تفسیر و گسترش آن ایفا کنند. در این اثر، وایلد دیدگاه‌های غالب زمان خود را به چالش می‌کشد، به ویژه دیدگاه‌های منتقدانی مانند متیو آرنولد که از جدایی دقیق بین هنر و نقد حمایت می‌کردند. وایلد از یک رویکرد یکپارچه‌تر دفاع می‌کند که در آن نقد نه تنها به تحلیل بلکه به خلق و قدردانی هنر نیز کمک می‌کند. او بر این باور است که هنر و نقد باید به یکدیگر متصل باشند و منتقد باید به‌طور فعال در روند خلق هنر مشارکت داشته باشد. این نگاه باعث می‌شود که نقد دیگر تنها یک عمل توضیحی نباشد، بلکه به عنوان یک نیروی خلاق و تحول‌ساز در دنیای هنر شناخته شود.
وایلد در این گفتگو با نگاهی نو به نقد و هنر، چارچوب‌های سنتی را کنار می‌زند و مفهوم جدیدی از این دو مقوله ارائه می‌دهد که نه تنها فلسفی و تحلیلی است، بلکه با دنیای هنر و زیباشناسی عصر خود پیوند عمیقی دارد.
وایلد در این گفتگو که بین دو شخصیت گیلبرت و ارنست جریان دارد، ایده‌هایی درباره ارتباط میان زندگی، هنر و نقد ارائه می‌دهد. گیلبرت که نقش منتقد را ایفا می‌کند، این ایده‌ها را مورد بررسی و نقد قرار می‌دهد، و در پایان وایلد استدلال می‌کند که نقد، زمانی که با تخیل و بینش به کار گرفته شود، می‌تواند به اندازه هنر خلاق و ارزشمند باشد. در این راستا، او نقد را ابزاری برای بازسازی و تجدید معنی آثار هنری می‌داند و آن را به‌عنوان بخشی ضروری از فرآیند هنری می‌بیند. وایلد در آثار خود به نقد به عنوان یک کنش خلاق می‌نگرد و تأکید می‌کند که منتقدان همانند هنرمندان عمل می‌کنند، زیرا با بازآفرینی آثار و افزودن معانی جدید به آن‌ها، نقشی فعال در شکل‌دهی به هنر دارند. برخلاف تصورات رایج مبنی بر تحلیل عینی، وایلد بر این باور است که نقد ذاتا ذهنی است و تحت تأثیر تجربیات و حساسیت‌های شخصی منتقد قرار می‌گیرد. او همچنین به نقش در حال تحول منتقدان در جامعه پرداخته و پیشنهاد می‌کند که در دنیای مدرن، با پیچیدگی‌های روزافزون، نیاز به نقد بصیرت‌آمیز برای درک هنر و فرهنگ امری ضروری است. در این جهان پیچیده، منتقدان باید قادر باشند که نه تنها تحلیل‌گر باشند، بلکه همچون هنرمندانی که هنر را زنده نگه می‌دارند، نقش بسزایی در تفسیر و گسترش آن ایفا کنند. در این اثر، وایلد دیدگاه‌های غالب زمان خود را به چالش می‌کشد، به ویژه دیدگاه‌های منتقدانی مانند متیو آرنولد که از جدایی دقیق بین هنر و نقد حمایت می‌کردند. وایلد از یک رویکرد یکپارچه‌تر دفاع می‌کند که در آن نقد نه تنها به تحلیل بلکه به خلق و قدردانی هنر نیز کمک می‌کند. او بر این باور است که هنر و نقد باید به یکدیگر متصل باشند و منتقد باید به‌طور فعال در روند خلق هنر مشارکت داشته باشد. این نگاه باعث می‌شود که نقد دیگر تنها یک عمل توضیحی نباشد، بلکه به عنوان یک نیروی خلاق و تحول‌ساز در دنیای هنر شناخته شود.
وایلد در این گفتگو با نگاهی نو به نقد و هنر، چارچوب‌های سنتی را کنار می‌زند و مفهوم جدیدی از این دو مقوله ارائه می‌دهد که نه تنها فلسفی و تحلیلی است، بلکه با دنیای هنر و زیباشناسی عصر خود پیوند عمیقی دارد.
درباره اسکار وایلد
اسکار فینگل ا. فلاهرتی ویلز وایلد که به نام هنری اسکار وایلد معروف است، زاده ی ۱۶ اکتبر ۱۸۵۴ و درگذشته ی ۳۰ نوامبر ۱۹۰۰، شاعر، داستان نویس، نمایشنامه نویس و نویسنده ی ایرلندی داستان های کوتاه بود.اسکار وایلد در شهر دوبلین ایرلند متولد شد. پدرش سر ویلیام وایلد مردی فرهنگ دوست بود و به پیشه ی چشم پزشکی اشتغال داشت. او بعدها به مقام چشم پزشک مخصوص ملکه نیز نایل شد و یکی از عتیقه شناسان برجسته ی ایرلند بود. مادرش جین وایلد با نام مستعار اسپرانزا، شاعر سرشناس و مترجم آثار الکساندر دوما و لامارتین بود. این زوج صاحب دو فرزند پسر شدند. برادر اسکار نامش ویلیام وایلد بود که در ۱۸۵۳ به دنیا آمد و در سال ۱۸۹۹ در لندن درگذشت. اسکار وایلد تحصیلات ابتدایی را در دهکده ی اینسکیلن واقع در شمال ایرلند دنبال کرد و در دانشگاه های ترینیتی، مگدالن و آکسفورد به تحصیل پرداخت. وی در سال ۱۸۸۴ با خانم کنستانس لوید ازدواج کرد و به ترتیب در سال های ۱۸۸۵ و ۱۸۸۶ صاحب دو فرزند پسر شد. وایلد مجموعه داستان شاهزاده خوشبخت را برای دو پسرش نوشت.وی در سال ۱۸۹۵ طی دادگاهی متهم به همجنسگرایی و دو سال زندان شد. این مسئله در بدنامی و طرد شدن از جامعه و مرگ زودرس او دخیل بود. در سال ۲۰۱۴ مرلین هلند تنها نوه ی اسکار وایلد محاکمه ی او را در تئاتری بر اساس متن دستنویس مباحثات دادگاه روی صحنه برد.اسکار وایلد در سال ۱۹۰۰ در گمنامی در شهر پاریس دیده از جهان فروبست. امروزه همه کتاب هایش را می خوانند و از آن ها لذت می برند؛ ولی در زمان حیات وی این گونه نبود. مردم سده ی هشتصد و دهه ی هشتاد کتاب تصویر دوریان گری را پر از ایده های شیطانی می دانستند، ولی اسکار وایلد جایی نوشته بود: «کتاب ها محتوای خوب یا بد ندارند؛ آن ها یا خوب نوشته شده اند یا بد.» وی از بیماری مننژیت رنج می برد و نقل است که یکی از دردناک ترین مرگ های دنیا را داشته است. وی در بستر مرگ به جیمز ویسلر، نقاش کتاب تصویر دوریان گری می گوید: «تنها آرزویم این است که حرفم را می فهمیدند.» و ویسلر جوابی بس شگفت آور و هوشمندانه می دهد: «آن ها خواهند فهمید اسکار! آن ها خواهند فهمید.»
دسته بندی های کتاب منتقد به مثابه ی هنرمند
مقالات مرتبط با کتاب منتقد به مثابه ی هنرمند
بررسی کتاب «تصویر دوریان گری» اثر «اسکار وایلد»
ادامه مقاله
مقایسه ترجمه‌های کتاب «تصویر دوریان گرِی» اثر «اسکار وایلد»
در این مطلب، بخش هایی یکسان از ترجمه های مختلف کتاب «تصویر دوریان گرِی» اثر «اسکار وایلد» را با هم می خوانیم.
برترین رمان های نخست نویسندگان برجسته
آثاری که شروع کننده ی مسیرهای حرفه ایِ درخشانی بودند و در برخی موارد، یک شَبه خالق خود را به شهرت رسانده اند.
نگاهی به شخصیت های زن قدرتمند در آثار داستانی
دو نیرو در دنیا وجود دارد؛ یکی شمشیر است و دیگری قلم. نیروی سومی نیز هست که از آن دو قدرتمندتر است: نیروی زنان.
کتابهای مرتبط با کتاب منتقد به مثابه ی هنرمند
اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب منتقد به مثابه ی هنرمند" ثبت می‌کند