کتاب زیر سایبان

Under the canopy
کد کتاب : 13312
مترجم :
مهدی شاهرخ
شابک : 978-9643741709
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 280
سال انتشار شمسی : 1398
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 4
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب زیر سایبان اثر نجیب محفوظ

در کتاب زیر سایبان، یازده داستان کوتاه از نجیب محفوظ آورده شده است که اکثر این داستان ها به موضوعاتی چون جبر و اختیار، مقوله فلسفه اسلامی و البته رویدادهای واقعی اشاره دارند.

کتاب زیر سایبان

نجیب محفوظ
نجیب محفوظ، زاده ی 11 دسامبر 1911 و درگذشته ی 30 آگوست 2006، نویسنده و نمایشنامه نویس مصری و برنده ی جایزه نوبل ادبیات در سال 1988 بود. محفوظ در یکی از محلات قاهره به نام جمیلیه به دنیا آمد. او که فرزند یک کارمند دولتی بود، از سال 1934 تا زمان بازنشستگی اش در سال 1971 در قسمت فرهنگی خدمات کشوری مصر کار کرد. محفوظ ابتدا در وزارت موقوفات به کار پرداخت و سپس رئیس بنیاد حمایت از سینما و در دوران پایان کارمندی، مشاور وزیر فرهنگ شد. او در طول دوران حرفه ای خود، 30 کتاب داستانی نوشت.محفوظ در آثار خو...
قسمت هایی از کتاب زیر سایبان (لذت متن)
ابرها چون شبی تاریک، در هم و متراکم شدند بارانی نرم شروع به باریدن کرد. هوایی که سرد و پر از نم بود جاده را در نوردید. رهگذران به جز گروهی که زیر سایبان ایستگاه اتوبوس تجمع کرده بودند همگی گام هایشان را تند و تندتر کردند. چشم انداز تقریبا عادی و یکنواختی به نظر می رسید اگر فرار آن مرد نبود که دل به دریا زده بود و و چونان دیوانه ای از خیابان کناری دوان دوان آمد و در خیابان دیگری در آن طرف خیابان پنهان شد.

به دنبالش چند مرد و جوان می دویدند و فریاد می زدند: «دزد... دزد را بگیرید» دیری نپائید که سر و صدا خوابید و رفته رفته کم و کمتر شد تا اینکه از بین رفت و نم نم باران ادامه داشت. تقریبا جاده خالی از آدمیزاد شد ولی عده ای که منتظر اتوبوس بودند و برخی شان از ترس خیس شدن پناه گرفته بودند زیر سایبان ایستگاه گرد هم آمده بودند. دوباره سر و صدای تعقیب و گریز بالا گرفت و با شدت و زمختی خاصی نزدیک شد. تعقیب کنندگان پدیدار گشتند، دزد را گرفته بودند و دور و برش بچه ها با صدای بلند و هیجان آمیزی هلهله می کردند. در نیمه عرض جاده دزد خواست بزند به چاک که او را گرفتند و با مشت و لگد به جانش افتادند. دزد هم با همان شدت زد و خورد همانطور که از پیش معین شده بود ایستادگی کرده و به ضرب و شتم می پرداخت. چشم های افراد ایستاده در زیر سایبان به دعوا میخکوب شد.