1. خانه
  2. /
  3. کتاب آبنبات لیمویی

کتاب آبنبات لیمویی

نویسنده: مهرداد صدقی
4.75 از 8 رأی

کتاب آبنبات لیمویی

داستان طنز
Abnabat-e Limoie
انتشارات: سوره مهر
٪5
345000
327750
معرفی کتاب آبنبات لیمویی
کتاب آبنبات لیمویی ادامه کتاب‌های «آبنبات هل‌دار»، «آبنبات دارچینی» و «آبنبات نارگیلی» اثر مهرداد صدقی است. در «آبنبات لیمویی» خوانندگان همچنان ماجراهای شخصیت اصلی سه رمان را دنبال می‌کنند. شخصیت اصلی این کتاب محسن است. که در سه رمان قبلی از دوران کودکی تا جوانی اش مخاطبان خود را با خود همراه کرده است. حالا محسن در کتاب آبنبات لیمویی تحصیلاتش را در دانشگاه گرگان به پایان رسانده و می‌خواهد ازدواج کند. اما مشکلات گریبانش را می‌گیرند. این مجموعه کتاب های با زبانی طنز مخاطب خود را درگیر می کند و برای نسل امروز هم، که دوست‌دار موقعیت‌های طنز کمیک‌اند، حرف‌های زیادی برای گفتن دارد.
گفتنی است که سه رمان طنز «آبنبات هل‌دار»، «آبنبات دارچینی» و «آبنبات نارگیلی» از مهرداد صدقی با مجموع ۸۶ نوبت چاپ از محبوب‌ترین و پرفروش‌ترین کتاب‌های سوره‌مهر محسوب می‌شوند. کتاب «آبنبات لیمویی» آخرین جلد از سری مجموعه رمان آبنبات‌ها است.
اگر علاقه‌مند به شنیدن خاطرات شیرین و طنز از دهه جنگ تحمیلی تا زمان امروز هستید، این مجموعه کتاب را به شما پیشنهاد می کنیم.
درباره مهرداد صدقی
درباره مهرداد صدقی
مهرداد صدقی متولد ۱۳۵۶ هستم، در مدارس مختلف بجنورد دانش آموز بوده ام (ابتدایی: امام خمینی و قدس. راهنمایی: ابوریحان بیرونی. دبیرستان: دانش و حسن آبادی) اما خاطرات مدرسه امام خمینی، ابوریحان بیرونی و دبیرستان دانش برایم شیرین تر است.
در سال ۷۵ در رشته صنایع چوب و کاغذ دانشگاه گرگان پذیرفته شدم و در همین دانشگاه مقاطع ارشد و دکترا را هم ادامه دادم. در حال حاضر عضو هیات علمی دانشگاه گنبد کاووس هستم.
قسمت هایی از کتاب آبنبات لیمویی

کلی دوروبر تلفن کارتی چرخیدم تا شاید بار دیگر دختر کیوسکی را ببینم. اما انگار آب شده بود و رفته بود توی زمین با خودم میگفتم لابد دانشجوی دانشگاه ما نبوده که تا این ترم ندیده بودمش. اصلا شاید برای چند روز مهمان بوده؛ مثل من و امین در دانشگاه کرمان یاد امین که توی ذهنم آمد داغ دلم تازه شد. ساعت حدود ۵ بود و هنوز چند دسته دانشجو توی محوطه بودند؛ یک دسته آنهایی که کلاس داشتند یک دسته آنهایی که کلاس نداشتند اما کسی را داشتند و دلشان نمی آمد بیرون بروند یک دسته هم بی کس و کارهایی مثل من که فرقی نمی کرد کجا باشند و بیرون از دانشگاه هم کسی برایشان تره خرد نمی کرد. وقتی دیدم تلفن کارتی خالی شده رفتم که تلفن کنم جرئت نداشتم به امین زنگ بزنم اما از تماس با فرهاد هم واهمه داشتم با این همه دل را به اسمش را نبر زدم و زنگ زدم الو ... سلام فرهاد ... خوبی؟ چی خبر؟ سلام .... قربانت .... فرهاد گفت که به عروسی خواهر امین دعوت شده؛ اما به خاطر من بهانه آورده و نرفته، سعی کردم نشان دهم ناراحت نشده ام. گفتم: مبارکش باشه! ان شاء الله که خوشبخت بشن، ما که بخیل نیستیم! فرهاد ادامه داد: «ظاهر آسن شوهره زیاده، با شنیدن این حرف، کمی آرام شدم. فرهاد ادامه داد ولی مثل اینکه خیلی مایه داره طلا فروشه.» بار دیگر تا آرام شدم. اما تأکید کردم دیگر برایم مهم نیست. یعنی ناراحت نشدی؟ نه خداییش مگه بچه یم؟ همین که بدانم خوشبخته برام کافیه من هم مگه جز این خواستم؟ دمت گرم که این قدر راحت کنار اومدی دیگه به قول دبیر خدا بیامرزمان آقای جاجرمی زندگی همینه دیگه باید با همه تلخیا و شیرینیاش کنار آمد. آدم اگه با واقعیت کنار نیاد که نمتانه زندگی کنه خوبه ... راستی با امین بابت تو هم حرف زدم میگفت ازت انتظار نداشته کلی باهاش حرف زدم آخرش نظرم رو قبول کرد و گفت دیگه مشکلی باهات نداره حرفش خوشایندم نبود با ناراحتی گفتم: «خیلی ممنون که دیگه با من مشکل نداره دیگه آب که از سرگذشت چی یک جو چی صد جو مشکل داشته باشه یا نداشته باشه چی فرقی مکنه؟ فرهاد حرفم را تأیید کرد. اما گفت: به هر حال اون دوستی قدیمتون نباید به هم بخوره وگرنه حرف امین درست در می آد. دیدم راست میگوید با ناراحتی گفتم ولی خدایی من بدشانس از کجا مدانستم خود امین هم اون موقع توی کرمانه؟ فرهاد خندید و گفت: ظاهرا اون هم از یکی از دوستای خواهرش خوشش می اومده؛ هرازگاه به همون بهونه می رفته کرمون با شنیدن این حرف عصبانی شدم و گفتم: آخ ... خدا کنه اون دختره یک برادر غیرتی احمق داشته باشه، حال این بگیره تا به خودش بفهمه و بدانه زندگی خواهرا ربطی به براد را نداره فرهاد گفت: بعید میدونم بابت این ازت ناراحت شده باشه، بیشتر تصور می کرده توی این سال ها داشتی دورش می زدی دیگه تصوراش به من ربطی نداره. بهش بگو این دفعه اونی که ناراحته منم بگو اتفاقا من باهاش رو راست بودم. توی همون کرمان اولین فرصتی که گیرم آمد صادقانه باهاش حرف زدم. خودش بهتر مدانه چی دارم مگم تلفن را که قطع کردم در اوج ناراحتی به اطراف نگاه کردم. دلم می خواست با یکی دعوا کنم تا آرام شوم به طرف سرویس که راه افتادم با خودم حرف هایی را که باید به فرهاد میگفتم اما نگفته بودم، مرور کردم. احساس کردم با واسطه حرف زدن فایده ندارد؛ باید به خود امین زنگ بزنم و بعد از تبریک بابت ازدواج خواهرش هر چه از دهانم در می آید به او بگویم.

نظر کاربران در مورد "کتاب آبنبات لیمویی"
43 نظر تا این لحظه ثبت شده است

نمیدونم چجوری با کلمات این کتاب رو توصیف کنم از همه نظر عالی بود هر خط ازین کتاب پر از حس خوب بود واقعا نویسنده این کتاب بشدت خلاق بوده مخصوصا برای پایان کتاب چقدر زیبا بود که پایان کتاب را به اول داستان ربط داد و خب یعنی این داستان هیچوقت قرار نیست تموم بشه همچنین برای خود من هم همینطوره هیچوقت قرار نیست تمام لحظات و خاطره هایی که با این کتاب داشتم را از یاد ببرم هرچقدر هم بنویسم تمومی نداره ولی کسایی که نخوندن بنظرم نصف عمرشون را از دست دادن و حتما بخونن مخصوصا برای نوجوانان ❤🫠

1404/02/06 | توسطکاربر سایت
1
|

یکی از افتخارات هنری من ، بازی در سریال چاردیواری بود که به نام زیر سقف آرزو تغییر کرد. من بازیگر طنز هستم و به هر متن و داستانی نمیخندم، نه اینکه آدم عبوسی باشم ، چون تو کارم وسواسی دارم که اگر متنی من رو بخندونه قطعا مخاطبم هم میخنده... وقتی بازی تو این سریال به من پیشنهاد شد گفتم چهار قسمتش رو بخونم بعد نظرم رو میگم... وقتی داستان رو شروع کردم به خوندن انقدر خندیدم که اشک هام بی اختیار جاری شد و چنان دل دردی گرفتم که نتونستم به خواندن ادامه بدم تو اون حال تازه رفتم سراغ جلد فیلمنامه که ببینم نویسنده اش کیه... بدون معطلی رفتم و قرارداد همکاری رو امضا کردم و مشتاق بودم هرچه زودتر این نویسنده خوش ذوق و خلاق رو ببینم. مهرداد صدقی ... شد یکی از بهترین دوستانم و زمانی که این کتاب رو داشت می‌نوشت، خواندنش رو به من توصیه کرد. بی‌صبرانه منتظرش بودم تا تهیه کردم ... مهرداد عزیز واقعا کارهات عالیه و به دل میشینه ، قلمت همیشه سبز ، اندیشه هات همیشه آبی و جاری . شهرام صالحی (مراد آرامپز)

1404/02/03 | توسطکاربر سایت
1
|

واقعا کتاب عالی هست به جرات میتونم بگم یکی از بهترین رمان‌های عمرم هست و واقعااااا از نویسنده خواهش میکنم که به نوشتن ادامه داستان ادامه بدانن😢خیلییی ممنون میشم

1403/12/13 | توسطکاربر سایت
1
|

واقعا کتاب عالی هست به جرات میتونم بگم یکی از بهترین رمان‌های عمرم هست و واقعااااا از نویسنده خواهش میکنم که به نوشتن ادامه داستان ادامه بدانن😢خیلییی ممنون میشم

1403/12/13 | توسطکاربر سایت
1
|

امتیازم به این مجموعه ۱۰۰ از ۱۰ =) این شیرین‌ترین و بامزه‌ترین مجموعه‌ایه که می‌تونین بخونین. هربار که تو اوج افسردگی و استرس‌ام مهرداد صدقی منو با این مجموعه نجات میداد. شخصیت‌ها اینقدر کاملا ایرانی و ملموس و بامزه بودن که شما بعد خوندنش ارزو می‌کنین کاش شماهم عضوی از اون خانواده بودین. کافیه فقط جلد اول رو بخونین بعد خودتون ارزو می‌کنین کاش جای ۵ جلد ۱۰ جلد بود=) الان ناراحتم که دیگه واقعا این آخرین جلد بود و قرار نیست ادامه داشته باشه. در نهایت اینکه خیلی خوشحالم که این مجموعه رو خوندم. قطعا یکی از بی‌نظیرترین تجربه‌های کتابخونی هر آدمی می‌تونه باشه. اگه هنوز نخوندین، خب فقط میتونم بگم این لذت رو از خودتون دریغ نکنین.

1403/11/24 | توسطکاربر سایت
5
|

کسی هست بدونه عکس روی جلد کیان؟من فقط میدونم اون دتر راستی عه رعنا عه چون چشاماش آبیه😂🚶🏻‍♀️

1403/09/09 | توسطکاربر سایت
1
|

میشه بگید عکسای روی جلد کیا هستن؟😂

1403/08/30 | توسطکاربر سایت
0
|

کی جلد بعدی میاد من تو سه روز تمومش کردم بی صبرانه منتظر جلد بعدم😂♥

1403/08/30 | توسطکاربر سایت
0
|

من این جلد رو تازه سفارش دادم 🥲😂طاقت ندارم تا برسه

1403/08/20 | توسطفاطمه سیل سپور
0
|

من همه مجموعه رو خوندم و منتظر جلد آخر بودم ولی طراحی جلد کتاب آخر رو دوس ندارم! لطفا تجدید طراحی کنید که با بقیه مجموعه همخوانی داشته باشه .

1403/08/08 | توسطکاربر سایت
10
|

کسی میدونه محسن آخر با کی ازدواج میکنه؟ خریدنش به این بستگی داره😂😂کاش به دریا میرسید🥲😂

1403/08/04 | توسطکاربر سایت
1
|
پاسخ ها

واقعا سوال منم هست کاش یکی بگه😐😂

1403/08/11|توسطنهال - کاربر سایت
0

احتمالا بهم رسیدن ولی تا جلد بعد هم مشخص نمیکنه،فقط قول وقرار گذاشتن

1403/08/25|توسطکاربر سایت
1

جلدشو دوست ندارم اصلااا

1403/07/28 | توسطزهرا سادات - کاربر سایت
9
|

من منتظر صوتی اش هستم با صدای میر طاهر

1403/07/07 | توسطکاربر سایت
10
|

این مجموعه کتاب به شدت دلچسب و جذاب هستش، من پیشنهاد میکنم به دوستان که حتما تهیه کنند البته در صورتی که علاقه به داستانهای طنز دارن

1403/06/29 | توسطمعصومه مرتضوی
7
|

مجموعه کتاب آبنبات‌ها اثر آقای صدقی بسیار شیرین و بامزه من خودم دهه شصتی نیستم که بگم خیلی درک کردم فضای داستان رو اما فوق العاده بامزه و شیرینه فضای داستان و شخصیت پردازی‌ها بسیار به خانواده‌های ایرانی شباهت دارن اگه میخواین هم لذت ببرین هم خنده به لبتون بیاد هم کلی تو حال و هوای دهه پنجاه و شصت قرار بگیرین حتما بخونین این مجموعه کتاب هارو فوق العادس😍

1403/06/15 | توسطسکینه انصاری فر
3
|

سلام مجموعه کتاب‌ها ۵جلدی است ‌، نام کتاب «آبنبات پسته‌ای» نوشته نشده است.

1403/06/07 | توسطمبینا - کاربر سایت
5
|

من در حال خوندن کتاب آبنبات نارگیلی هستم. واقعا عالی هستن . فکر میکردم بعد آبنبات نارگیلی دیگه ادامه نداشته باشه ولی با دیدن آبنبات لیمویی خیلی خیلی خوشحال شدم...

1403/06/05 | توسطکاربر سایت
6
|

کاش ادامه داش 😐 ما کلی آبنبات داریم بنویس نویسنده نکن با قلب ما پرتقالی توت فرنگی

1403/05/21 | توسطحنا - کاربر سایت
20
|

چرا جلدش این جوری شده :

1403/05/14 | توسطمهدی محسنی
12
|

من که الان دارم آبنبات لیمویی رو میخونم و تقریبا به صفحه‌ی ۳۰۰ رسیدم خیلی دوست دارم ببینم آخرش محسن با کی ازدواج میکنه

1403/05/12 | توسطکاربر سایت
6
|