کتاب در ستایش تاریکی

Collected Fictions
هزارتوی بورخس 2
کد کتاب : 14334
مترجم :
شابک : 978-6002530639
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 160
سال انتشار شمسی : 1399
سال انتشار میلادی : 1999
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 4
زودترین زمان ارسال : 2 دی

معرفی کتاب در ستایش تاریکی اثر خورخه لوئیس بورخس

خورخه لوئیس بورخس یکی از برجسته ترین نویسندگان آمریکای لاتین بوده است. شهرت او بیشتر به خاطر نوشتن داستان کوتاه است. بسیاری از منتقدین از وی به عنوان نویسنده ای پست مدرن نام برده اند. بورخس که در سال های پایانی عمر به مرور بینایی خود را از دست می داد، قبل از مرگ کاملا نابینا شد. این کتاب از مجموعه "هزارتوی بورخس" منتشر شده است؛ مجموعه ای که به راستی شامل داستان ها و نوشته هایی است که خواننده را وارد هزارتوهای معنایی و تصویری می کند. بورخس استاد تلفیق مضامینی همچون رویاها، ادیان، افسانه ها و اساطیر، حیوان ها، کتاب ها و کتابخانه ها و… بود. در دیباچه ی این کتاب می خوانیم: شعر کمتر از سایر عناصر این کره، مرموز نیست. یک بیت موفق در اینجا یا آنجا نباید باعث شود خودمان را برتر بپنداریم، زیرا چنین ابیاتی هدیۀ شانس یا روح است؛ فقط خطاها از آن ماست. امیدوارم خواننده در صفحات کتاب من چیزی بیابد که سزاوار به یاد ماندن باشد. در این دنیا زیبایی بسیار رایج است…

کتاب در ستایش تاریکی

خورخه لوئیس بورخس
خورخه لوئیس بورخس ، نویسنده، شاعر و ادیب معاصر آرژانتینی. وی از برجسته ترین نویسندگان آمریکای لاتین است..او یکی از چهره های اصلی ادبیات اسپانیایی و جهانی است. کتابهای مشهور او که در دهه 1940 منتشر شد ، مجموعه ای از داستانهای کوتاه هستند که با مضامین مشترک از جمله رویاها ، هزارتوها ، فلسفه ، کتابخانه ها ، آیینه ها ، نویسندگان داستانی و اساطیر بهم پیوسته اند. آثار بورخس به ادبیات فلسفی و ژانر فانتزی کمک کرده است و از سوی برخی منتقدین بعنوان آغاز جنبش رئالیستی جادویی در ادبیات آمریکای لاتین قرن ...
قسمت هایی از کتاب در ستایش تاریکی (لذت متن)
اشیاء و وقایعی که فضا را اشغال می کنند اما وقتی کسی می میرد به پایان می رسند، ممکن است ما را تعجب زده کند، و بااین حال با مرگ هر مرد یا زنی، یک چیز یا بی نهایت چیزها می میرد، مگر آن که خود جهان، همان طور که عرفا و حکمای الهی تصور کرده اند، دارای حافظه باشد. در طول زمان، یک روز بود که آخرین چشم هایی را که به مسیح نگریسته بود فروبست؛ نبرد «خنین» و عشق «هلن» با مرگ یک تن مرد. روزی که من بمیرم، چه چیزی با من می میرد؟ چه تصویر رقت انگیز یا زودگذری را دنیا از دست خواهد داد؟