«سوسکها» اثر اسکولاستیک موکاسونگا روایت را از سالهای کودکی نویسنده آغاز میکند؛ زمانی که خانوادهی او بهعنوان اعضای قوم توتسی تحت فشارهای سیاسی و اجتماعی قرار گرفته بودند. او توضیح میدهد که چگونه موجهای خشونت و جابهجایی اجباری، زندگی روزمرهی خانواده را شکل داده بود. محلهایی که در آنها ساکن میشدند اغلب از امکانات اولیه محروم بود و همین شرایط از همان ابتدا بر تجربههای او اثر گذاشت. نویسنده به توصیف مدرسه رفتن، تلاش برای ادامهی تحصیل و برخوردهایی میپردازد که بهطور مستقیم با تبعیض قومی مرتبط بود. او نمونههایی از شیوههایی را بیان میکند که در آن جامعهی هوتو توتسیها را «بیگانه» و «نامطلوب» معرفی میکرد. این توضیحها نشان میدهد چگونه سیاست و تبلیغات رسمی به مرور بر روابط معمولی و زندگی فردی تأثیر گذاشته بود. با نزدیک شدن به دههی ۱۹۹۰، روایت به شکلگیری خشونتهای گستردهتر و شدت یافتن فضای تهدید میپردازد. نویسنده از فرارهای مکرر خانواده، نگرانی دائمی دربارهی امنیت و محدودیتهایی میگوید که بر هر تصمیم خانواده سایه میانداخت. او مسیر رشد این تنشها را تا زمانی دنبال میکند که خشونت به نقطهی اوج خود میرسد و نسلکشی آغاز میشود. در پایان نویسنده شرح میدهد چگونه در دوران نسلکشی بیشتر اعضای خانوادهاش جان باختند و او که آن زمان خارج از رواندا زندگی میکرد، تنها توانست از دور شاهد نابودی خانه و عزیزانش باشد. نویسنده از این طریق میکوشد داستان زندگی آنها را حفظ کند و روندی را که به این فاجعه انجامید به شکلی مستند ثبت کند.
درباره اسکولاستیک موکاسونگا
اسکولاستیک موکاسونگا یک نویسنده فرانسوی-روآندایی است که در استان سابق Gikongoro رواندا متولد شده است. در سال 2012، او برنده جایزه Renaudot و جایزه Ahmadou-Couruma برای کتاب بانوی ما از نیل شد..