کتاب بنویس جنایت

The Dain Curse
نفرین خانواده دین
کد کتاب : 2137
مترجم :
شابک : 978-600-405-251-1
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 270
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 1928
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 12 اردیبهشت

دشیل همت از نویسندگان پرفروش آمریکا

سریالی بر اساس این کتاب در سال 1978 ساخته شده است.

معرفی کتاب بنویس جنایت اثر داشیل همت

کتاب بنویس جنایت، رمانی نوشته ی داشیل همت است که اولین بار در سال 1928 منتشر شد. داشیل همت را می توان مبدع رمان جنایی هاردبویلد (hardboiled) در نظر گرفت. بازپرس آپ، کارآگاهی کوتاه قامت و تنومند است که به هیچ وجه به احساسات خود اجازه ی دخالت در کارش را نمی دهد. خانم گابریل دین لگت، زنی جوان و ثروتمند است که عاشق مورفین و فرقه های مذهبی مختلف است. به نظر می رسد که خانم لگت تأثیر ناخوشایندی بر زندگی اطرافیانش دارد چرا که دوستان و اعضای خانواده اش یکی پس از دیگری به شکلی خشونت آمیز جانشان را از دست می دهند. آیا گابریل قربانی یک نفرین خانوادگی شده است؟ یا این که حقیقت چیزی عجیب تر و بسیار خطرناک تر است؟ کتاب بنویس جنایت، یکی از پیچیده ترین و جذاب ترین پرونده های کارآگاه آپ، و شاهکاری فراموش نشدنی است.

کتاب بنویس جنایت

داشیل همت
ساموئل داشیل همت، زاده ی 27 می 1894 و درگذشته ی 10 ژانویه ی 1961، فعال سیاسی، فیلمنامه نویس، نویسنده ی داستان کوتاه و رمان نویس آمریکایی بود. همت در مناطق روستایی سنت ماری به دنیا آمد و خواهری بزرگتر و برادری کوچکتر از خود داشت. او در فیلادلفیا و بالتیمور بزرگ شد.همت در سیزده سالگی مدرسه را ترک گفت و قبل از پیوستن به سازمان ملی کارآگاهان پینکرتون، شغل های مختلفی را امتحان کرد. او از سال 1915 تا 1922 در این سازمان خدمت کرد.اولین اثر همت در مجله ای در سال 1922 به چاپ رسید. او که با صحت و واقع گ...
نکوداشت های کتاب بنویس جنایت
A masterpiece of suspense.
شاهکاری از تعلیق.
Barnes & Noble

Dashiell Hammett is a master of the detective novel.
دشیل همت، استاد رمان کارآگاهی است.
Boston Globe Boston Globe

Entirely unique.
اثری تماما منحصر به فرد.
The New York Times

قسمت هایی از کتاب بنویس جنایت (لذت متن)
وقتی کامل در را بررسی کردم، الماس را از جیبم بیرون آوردم و به لگت نشان دادم و پرسیدم: «این یکی از آن هاست؟» لگت با دو انگشت آن را از کف دستم برداشت، به طرف نور گرفت، به گوشه و کنارش نگاهی کرد و گفت: «بله. همان لکه ی کدر را در زیرش دارد. این را از کجا آوردی؟» «از بیرون، روی چمن ها.» «که اینطور، پس سارق ما به خاطر عجله ای که داشته، بعضی از چیزهایی را که دزدیده روی زمین انداخته.» من گفتم که به این موضوع شک دارم. لگت از من پرسید: «نظرت چیست؟» «فکر می کنم الماس عامدانه آن جا گذاشته شده بود. سارق اطلاعات زیادی داشته. می دانسته باید سراغ کدام کشو برود. وقتش را با هیچ چیز دیگری تلف نکرده. کارآگاه ها همیشه می گویند «کار خودی بوده»، چون اگر بتوانند درست در صحنه ی جرم قربانی را پیدا کنند، کارشان خیلی کمتر می شود، اما من اینجا احتمال دیگری جز این نمی بینم.»