کتاب گفت و گو با نجف دریابندری

Interview with Najaf Daryabandari
کد کتاب : 22455
شابک : 978-9641910237
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 352
سال انتشار شمسی : 1402
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 6
زودترین زمان ارسال : 12 اردیبهشت

معرفی کتاب گفت و گو با نجف دریابندری اثر نجف دریابندری

نجف دریابندری را همه می شناسند، نویسنده مترجم پر آوازه ایرانی که متاسفانه به تازگی از میان ما رفته است. دریابندری از جمله کسانی است که هرگز فراموش نخواهند شد کسی است که نبودش خسران است.

گفتگو با نجف دریابندری عنوان کتابی است که حاصل از گفت و گوی مهدی مظفری ساوجی با دریابندری است. در این کتاب ابتدا به زندگی نجف دریابندری پرداخته می شود اینکه در دوران کودکی تا جوانی اش چه کاری انجام می داده و چگونه به نویسندگی گرایش پیدا می کند، از تحت تأثیر علی دشتی بودن تا آشنایی با ادبیات مدرن و نویسندگانی چون صادق چوبک و... در ادامه از اتفاقات سیاسی با خبر می شویم از پیوستن به حزب توده تا نوشتن کتاب هایی مثل تاریخ فلسفه غرب در زندان و بعد تر همکاری با انتشارات فرانکلین. نجف دریابندری پس از انقلاب در ایران حتی 2 سالی هم به قصد مهاجرت در آمریکا زندگی می کند اما آنطور که خودش می گوید "مهاجرت یعنی مرگ" و بدین ترتیب از این تصمیم منصرف می شود.

اما جالب ترین بخش این کتاب را می توان قسمتی دانست که مربوط به اظهار نظر دریابندری در مورد موضوعات مختلف است، از ترجمه و زبان فارسی تا نویسندگان به نامی هم چون صادق هدایت، جلال آل احمد، صادق چوبک، دهخدا، احمد شاملو و...

خوبی این کتاب در این است که محدود به موضوعات خاص نیست چرا که نجف دریابندری هم شخصی است که می تواند در بیشتر زمینه ها صاحب نظر باشد و در این گفتگو با جنبه های مختلف این نویسنده و مترجم بزرگ ایرانی آشنا می شویم.


کتاب گفت و گو با نجف دریابندری

دسته بندی های کتاب گفت و گو با نجف دریابندری
قسمت هایی از کتاب گفت و گو با نجف دریابندری (لذت متن)
من با نثر مقاله های جلال آل احمد هیچ موافق نیستم. یعنی نثری که در مقاله هایش می بینید، چیزی ساخته و پرداخته خودش است و به اصطلاح چیزی ساخته و پرداخته خودش است و به چیزی نیست که آدم آرزو مند همه مثل آن بنویسند. شما تصور کنید که اکر نویسندگان ما بخواهند ادای آل احمد را در بیاورند به کلی چیز بی خودی می شود. البته یادم هست که خودش هم در جایی گفته بود این طرز خرف زدن را از یم نویسنده فرانسوی یاد گرفته. یعنی در واقع ادای او را در آورده. سلین، خیال می کنم. به هر حال زمانی از سبک آل احمد که معروف است، دو سه نفری تقلید می کردند ولی همه آنها پی کارشان رفته اند. یعنی الان دیگر مسی به نثر آل احمد توجهی ندارد. این خیلی طبیعی است. برای اینکه نثر مقاله های او نثر فارسی پاکیزه درست و حسابی نبود. به اصطلاح من درآوردی بود. اما به نظر من نثر داستان های آل احمددشایان توجه است.

ولی به همینجا ختم نمی شود. لابد می رسیم به "پیرمرد و دریا" و "هکل بری فین" که به نظر من ترجمه های درخشان تری هستند. -خب، اینها کارهایی هستند که بعدا کردم و به عقیده خود من هم بهتر است ولی من وقتی می شنوم که یک گل سرخ برای امیلی بهترین کار من است خیلی خوشم می آید. آدم بر می گردد به آن دوره. مثلا ناصر تقوایی همیشه می گوید که این بهترین کار شماست و من هم بدم نمی آید.