کتاب حشاشین

The Assassini
کد کتاب : 24930
مترجم :
شابک : 978-9643111885
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 912
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 1990
نوع جلد : سلفونی
سری چاپ : 17
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

معرفی کتاب حشاشین اثر تامس گیفورد

«حشاشین» رمانی هیجان انگیز از نویسنده آمریکایی توماس گیفورد در سال 1990 است که توسط انتشارات Bantam Books منتشر شده است.

سال 1982 است. در واتیکان ، کرکس های کشیش در اطراف پاپ در حال مرگ جمع می شوند ، و نام جانشینان احتمالی را زمزمه می کنند. در صومعه فراموش شده ای در ساحل غرقاب ایرلند ، سندی خطرناک پنهان شدهو همه منتظر آن هستند.
در یک کلیسای خانوادگی در پرینستون ، نیوجرسی ، یک راهبه هنگام نمازش به قتل می رسد. خواهر والنتاین یک فعال مبارز بود ، خاری در چشم کلیسا. وقتی برادرش ، وکیل بن دریسکیل ، متوجه شد که کلیسا هرگز در مورد مرگ او تحقیق نخواهد کرد ، او خود را برای یافتن قاتل آستین بالا می زند- و یک راز انفجاری را کشف می کند.
این کتاب در سال 1982 تنظیم شد ، در حالی که کلیسای کاتولیک روم در حال آماده سازی برای انتخاب جانشین پاپ در حال مرگ ، کالستوس چهارم است ، این کتاب شرح تلاش های وکیل بن دریسکیل برای حل قتل خواهر و برادرش است.

توماس یوجین گیفورد (16 مه 1937 - 31 اکتبر 2000) نویسنده پرفروش رمان های مهیج آمریکایی بود. وی دانش آموخته دانشگاه هاروارد است.

او با رمان جنایی The Glendower Legacy و بعدا با داستان ترسناک واتیکان The Assassini به شهرت بین المللی دست یافت.

وی در یک روز هالووین به دلیل بیماری کلانژیوکارسینوما در خانه اش در دوبوک ، آیووا درگذشت.

کتاب حشاشین

نکوداشت های کتاب حشاشین
A classic thriller
یک تریلر کلاسیک
Publishers Weekly. Publishers Weekly.

Masterfully plotted and brilliantly told, The Assasini's suspense is unrelenting and its satisfaction is guaranteed
استادانه طراحی شده و به طور درخشان گفته شده ، تعلیق «حشاشین» بی امان است و رضایت از آن تضمین می شود
Fourth Durango

قسمت هایی از کتاب حشاشین (لذت متن)
گفتنش آسان است، ولی من هم چیز زیادی نمی دانم. ببین، پسرم، حشاشین کسانی بودند که در قرون وسطی و به خصوص در دروان رنسانس، در سال های حکومت پاپ خاندان بورجا، یعنی در زمانی که استفاده از زهر برای از بین بردن مخالفین، مد روز بود، برای پاپ و به دستور پاپ آدم می کشتند. حشاشین، ابزاری مهم و کارساز برای اجرای سیاست های دربار پاپ بودند. نکته تعیین کننده ای که خواهر شما سخت به آن چسبیده بود، کسب اطلاعات درباره ی شایعاتی بود که درمورد از سر گرفته شدن فعالیت حشاشین بر سر زبان ها افتاده بود. منظور، شروع فعالیت مجدد حشاشین در سال های جنگ جهانی، این جا، یعنی در شهر پاریس است. البته، این فقط یک شایعه بود و خود من هیچ وقت به طور جدی آن را باور نکردم. در آن سال ها بازار شایعه داغ بود. ولی ویکار با من فرق داشت. برخورد او با این نوع شایعات بسیار جدی تر از برخورد من بود. ویکار، دیوانه ی دسیسه و توطئه بود. او در زمان تهیه فیلم «مرد سوم» در وین بود. از دیدن این فیلم سیر نمی شد، شاید بیش تر از ده بار آن را دیده بود. عاشق دسیسه بود و در هر گوشه توطئه ای را می دید و دسیسه ای را بو می کشید. به همین دلیل بود که دوست داشت درباره ی کلیسا گزارش تهیه کند. و کلیسا در این مورد یعنی در دسیسه چینی و کارهای توطئه آمیز هرگز او را ناامید نکرد. ویکار درباره ی توطئه های درون کلیسایی همیشه خبرهای دست اولی داشت. رابی همیشه می گفت صدارت عظمای رایش سوم یا کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی، در مقایسه با کلیسا، به یک کودکستان پر از کودک معصوم می ماند؛ می گفت: کلیسا مجموعه ای از گروه های توطئه ساز، دسیسه باز و مکانی پر از نجواهای توطئه آمیز در راهروهای تاریک، صداهای ناشناس در اتاق های خالی و مجموعه ای از دسیسه چینان است که در پشت کرکره های بسته به ساختن شایعه مشغولند...به هر حال، ویکار به همین دلیل ماجرای حشاشین را جدی و واقعی تصور می کرد... چون دقیقا با تصویری که در ذهن خود ساخته بود، تطابق داشت... ویکار ادعا می کرد که شخص ناشناسی در سال های جنگ، گروه حشاشین را دوباره فعال کرده و آن ها را به انجام عملیات در پاریس وادار کرده بود.