در کتاب بمب و خاکستر، به خوبی فضای کشور هند را ترسیم کرده است. بعد از یک انفجار تروریستی در دهلی، زندگی چندین خانواده دگرگون میشود. خانواده ی کورانا، دو فرزندشان را از دست میدهند و منصور، تا مدتهای زیادی درگیر آثار روحی این ماجراست. خانواده های قربانیان به پلیس فشار می آورند تا تروریست ها را محاکمه کنند، اما این پروسه سالها طول میکشد. منصور به آمریکا میرود تا تحصیلاتش را ادامه دهد. اما بعد از واقعه ی یازده سپتامبر و بیماریای که برایش پیش می آید به هند بازگشته و با گروهی صلح طلب آشنا میشود که هدفشان آگاه سازی جامعه از این اعمال تروریستی است. اما یکی از اعضای این گروه که ایوب نام دارد، ناامید از ایجاد تغییر، تصمیم ترسناکی میگیرد؛ تصمیمی که سرنوشتش را با شوکت، سازنده ی همان بمبی که سالها پیش زندگی منصور را دگرگون کرده، گره میزند... منتقد سایت گاردین این کتاب را اثری میداند که در ایجاد تعلیق بسیار خوب عمل کرده و پیرنگ آن پیرنگی قدرتمند است که مخاطبان را در فضایی با شخصیتها همراه می کند؛ شخصیتهایی که در میان اتفاقاتی تلخ گرفتار شده و به دنبال راه خروج هستند.
کتاب بمب و خاکستر