«ملک بهمن» کتاب دیگری از مجموعهی «ادبیات عامه» است که پیشتر مجلدهای دیگری از جمله «رستم نامه»، «حاتم طائی»، و «امیر حمزه صاحبقران» در قالب این مجموعه چاپ شده است. افسانهها و قصههای عامیانه علاوه بر گنجینهای از مضمون و تمثیل، حاوی نکات شیرین و خواندنی هستند و در این زمانه نیز خواندن آنها خالی از لطف نیست. در چاپ جدید این قصهها، با بهره از نسخههای متعدد و به کارگیری رسمالخط جدید، نسخهای حتیالمقدور به دور از لغزش و خوشخوان ارائه شده است. ملک بهمن و ملک سهراب پسران «ملک فریدون شاه» هستند که هر کدام در حسن جمال و شجاعت و دلاوری یگانه آفاق هستند. ملک بهمن هجده ساله و ملک سهراب یازده ساله است. ملک بهمن علاقه خاصی به سوارکاری دارد و همواره دویست سوار مخصوص او را همراهی میکنند. روزی هنگام شکار، ناگاه آهوی خوشخط و خالی نمودار میشود. ملک بهمن میگوید: «کسی از عقب آهو نرود که میخواهم او را زنده بگیرم.» و سر در پی آهو میگذارد و سر از جنگلی سبز و خرم در میآورد که تاکنون آنجا را ندیده است. آهو در آتشی که از زمین شعله میکشد، گرفتار میشود و سرا پا میسوزد. ملک بهمن از ترس بر خود میلرزد و قصد فرار میکند اما... ملک بهمن مانند بسیاری از داستانهای عامیانه، روایت ماجرایی قهرمانانه و عاشقانه است. در این داستان نیز ملک بهمن هنگامی که در جنگل افسونشده اسیر میشود، دختری سفیدروی، سیاهموی، با قامتی به بلندای سرو و دندانهایی چون مروارید را ملاقات میکند. این دختر شاهزادهای چینی است و به طلسمی اهریمنی گرفتار شده. ملک بهمن دل به مهر و عشق این دختر میبازد و با کمک نیروی افسانهای و تیغ تیز شمشیرش، این شاهزاده را از چنگال عفریتهای که در آن جنگل حضور دارد، نجات میدهد. کتاب ملک بهمن زندگی این شاهزادهی افسانهای و چگونگی خلاصی او از بند جادوگران، طلسمها و آن جنگل افسون شده را برای ما بازگو میکند. در این افسانهی کهن ابیاتی از شاعرانی همچون مولانا، سعدی و... آمده است و منتسب به «ابن فریدون شاه ختایی» است که از او اطلاعات چندانی در دسترس نیست و نمیتوانیم با قطعیت دربارهی دیگر آثار و سبک نگارش او سخن بگوییم. این کتاب در دوازده باب شامل قصههای مهیج و خواندنی است. «ملک بهمن» روایتی هیجانانگیز در جهانی پر از جادو و افسون طللسم است که همچنان و در این روزگار نیز خواندنی است.