کتاب سرباز رنگ پریده

Pale soldier & six other story
کد کتاب : 3751
مترجم :
شابک : 9786004560139
قطع : پالتویی
تعداد صفحه : 189
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 1892
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 11
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب سرباز رنگ پریده اثر آرتور کانن دویل

سر آرتور کانن دویل (22 مه 1859 - 7 ژوئیه 1930) نویسنده و پزشک انگلیسی بود. او شخصیت شرلوک هولمز را در سال 1887 خلق کرد ، درست همان زمانی که او کتاب پژوهشی در اسکارلت را چاپ کرد. شرلوک هولمز کارآگاهی کارکشته، باهوش و مجرب است که موفق به حل پیچیده ترین معماهای جنایی می گردد. اولین کتاب از چهار رمان و بیش از پنجاه داستان کوتاه درباره ی هولمز و دکتر واتسون. داستان های شرلوک هولمز عموما نقاط عطفی در زمینه داستان های جنایی محسوب می شوند.. دویل نویسنده پرکاری بود. به غیر از داستانهای هولمز ، آثار او شامل داستانهای تخیلی و علمی تخیلی درباره استاد چلنجر و داستانهای طنزآمیز درباره سرباز ناپلئونی سرتیپ جرارد و همچنین نمایشنامه ها ، عاشقانه ها ، شعرها ، داستان های غیر داستانی و تاریخی است.
کتاب سرباز رنگ پریده شامل هفت داستان کوتاه کارآگاهی است که در آنها شخصیت شرلوک هولمز و دکتر واتسون تلاش برای حل معما و پرده برداشتن از رازها می کنند. این داستان ها به همان ترتیب چاپ شده در کتاب عبارتند از: ابی گرنج، رنگ ساز بازنشسته، عمارت قدیمی شاسکوم، مستأجر برقع پوش، موکل سرشناس، سرباز رنگ پریده و یال شیر. از میان این داستان ها تنها دو داستان سرباز رنگ پریده و یال شیر است که راوی آنها خود هولمز است و نه دستیار او دکتر واتسون.
شرلوک هولمز احتمالا مشهورترین کارآگاه داستانی تمام دوران است. ماجراهای شرلوک هولمز و واتسون امروز به همان سرگرم کننده و جذاب است که در اواخر قرن گذشته برای خوانندگان بود.

کتاب سرباز رنگ پریده

آرتور کانن دویل
سر آرتور ایگناتیوس کانن دویل، زاده ی ۲۲ مه ۱۸۵۹ و درگذشته ی ۷ ژوئیه ۱۹۳۰، نویسنده و پزشک اسکاتلندی بود. وی شهرت خود را مدیون خلق شخصیت شرلوک هولمز، کارآگاه خصوصی بسیار مشهور، است.آرتور کانن دویل در ادینبورگ چشم به جهان گشود. پدر وی چارلز دویل فرزند جان دویل و برادر ریچارد دویل بود. پدر وی همانند پدر و برادرش به کار نقاشی مشغول بود. البته عدم موفقیت وی در این رشته سبب شد تا وی به شدت به مشروبات الکلی اعتیاد پیدا کند و در نهایت به خاطر حمله های ناشی از بیماری صرع به آسایشگاه منتقل شود. او فردی ...
قسمت هایی از کتاب سرباز رنگ پریده (لذت متن)
سحرگاه شبی بسیار سرد در اواخر زمستان سال ۱۸۹۷ که سرمای هوا آدم را منجمد می کرد کسی چنان شانه ام را تکان داد که از خواب بیدار شدم. هولمز بود. روی من خم شده بود و شمعی در دست داشت که نور آن روی چهره بی قرارش افتاده بود. با نگاهش به من فهماند که کاری فوری پیش آمده است. او گفت: - بجنب واتسن، بجنب! کاری پیش آمده! یک کلمه هم حرف نزن! الباست را بپوش و راه بیفت! ده دقیقه بعد هر دو سوار درشکه ای بودیم و از خیابانهای خلوت با سرعت به طرف ایستگاه چارینگ کراس میرفتیم.

هولمز گفت: - هاپکینز هفت بار مرا فراخوانده و هر هفت بار کارش کاملا قابل توجیه بوده. گمان می کنم تک تک پرونده های او راهشان را به مجموعه تو باز کرده اند. واتسن، شیوه روایت تو مایه تأسف است اما باید قبول کنم که تو قدرتی در گزینش داری که تا حد زیادی این ضعف را جبران می کند. این عادت مخرب تو که به همه چیز از نظرگاه داستانی نگاه میکنی تا کنکاشی علمی، آنچه را که می تواند آموزنده و حتی نمونه ای کلاسیک باشد زایل می کند. تو از کنار منتهای ظرافت و دقت کار میگذری تا به جزئیاتی احساسی بپردازی که ممکن است هیجان انگیز باشد ولی به احتمال قوی برای خواننده آموزنده نیست. من با کمی تکدر خاطر گفتم: - چرا خودت آنها را نمی نویسی؟