1. خانه
  2. /
  3. کتاب سرنوشت در دست کلوتیلد

کتاب سرنوشت در دست کلوتیلد

3.8 از 1 رأی

کتاب سرنوشت در دست کلوتیلد

Il destino si chiama Clotilde
ناموجود
66000
معرفی کتاب سرنوشت در دست کلوتیلد
"سرنوشت در دست کلوتیلد" اثری چشمگیر از جووانی گوارسکی، نویسنده مشهور ایتالیایی است که به خاطر شوخ‌طبعی، تفسیر اجتماعی و بینش عمیق انسانی‌اش شهرت دارد. گوارسکی که به خاطر آثارش مانند مجموعه "دن کامیلو" مشهور است، در این رمان ترکیبی از طنز، ترحم و مشاهده دقیق زندگی روزمره را به کار می‌برد. این رمان، اگرچه از لحاظ لحن و موضوع متمایز است، اما نشانه‌های نویسنده را حفظ می‌کند: درگیری عمیق با پیچیدگی‌های طبیعت انسان و پیچش‌های غیرقابل پیش‌بینی سفر زندگی. "سرنوشت در دست کلوتیلد" که در پس‌زمینه ایتالیا پس از جنگ می‌گذرد، راه‌های ظریف و عمیقی را بررسی می‌کند که در آن سرنوشت و شانس در شکل دادن به زندگی مردم عادی نقش دارند. گوارسکی با مهارت روایت‌گری، داستانی را پیش می‌برد که در عین حال غریب و تکان‌دهنده است و دریچه‌ای را به خوانندگان ارائه می‌دهد تا با مبارزه قلب انسان با عدم قطعیت، سرنوشت و نیروهای غیرمنتظره‌ای که آن را هدایت می‌کنند، آشنا شوند. گوارسکی از طریق تصویر واضح خود از شخصیت‌ها، دنیایی را خلق می‌کند که احساس آشنایی دارد، جایی که امور روزمره به سطحی جهانی ارتقا می‌یابد و خوانندگان را دعوت می‌کند تا در مورد تصادفی بودن برخوردهای زندگی تأمل کنند.
در قلب "سرنوشت در دست کلوتیلد" برخوردی تصادفی است که زندگی قهرمان آن را متحول می‌کند. داستان حول محور یک مرد معمولی می‌چرخد که زندگی غیرقابل‌توجهی دارد، تا لحظه‌ای که او با کلوتیلد - زنی مرموز و فریبنده که از بسیاری جهات، نیروی غیرقابل پیش‌بینی سرنوشت را نمایندگی می‌کند- روبه‌رو می‌شود. حضور او در زندگی قهرمان داستان، تمام دیدگاه او را تغییر می‌دهد و مجموعه‌ای از رویدادها را به حرکت در می‌آورد که درک قبلی او از جهان و خودش را به چالش می‌کشد. روایت رمان با حس اجتناب‌ناپذیری تعریف می‌شود: کلوتیلد صرفا یک زن نیست، بلکه نمایشی نمادین از سرنوشت است، شخصیتی که ورودش به زندگی قهرمان داستان هم موهبت و هم نفرین است. از طریق این رویارویی مرکزی، گوارسکی در مورد غیرقابل پیش‌بینی بودن مسیر زندگی و روشی که مردم اغلب توسط نیروهایی خارج از کنترلشان رانده می‌شوند، منعکس می‌کند. قهرمان داستان که بین آرزوها و ترس‌هایش گیر کرده است، مجبور می‌شود با معانی عمیق‌تر وجودش روبه‌رو شود و به این پرسش بپردازد که واقعا مسئول زندگی خود بودن چیست. همانطور که رمان آشکار می‌شود، رابطه بین قهرمان داستان و کلوتیلد پیچیده‌تر می‌شود و به موضوعات عشق، پشیمانی و جستجوی هدف می‌پردازد. تعاملات آنها به‌عنوان آینه‌ای برای تجربه انسان عمل می‌کند، جایی که هر انتخابی، هرچقدر هم که کوچک باشد، ممکن است پیامدهای عمیقی به همراه داشته باشد. نوشته گوارسکی سرشار از طنز و کنایه است، اما طنین عاطفی عمیقی را نیز به همراه دارد و لحظاتی از آرامش و بینش عمیق را در مورد شرایط انسانی ارائه می‌دهد.
"سرنوشت در دست کلوتیلد" رمانی استادانه نوشته جووانی گوارسکی است که طنز، تأمل وجودی و بینش عمیق انسانی را در هم می‌آمیزد. گوارسکی از طریق شخصیت کلوتیلد و تغییرات غیرقابل پیش‌بینی در زندگی قهرمان داستان، پیچیدگی‌های سرنوشت، هویت و نیروهایی که وجود انسان را شکل می‌دهند را بررسی می‌کند. در حالی که این رمان سرشار از لحظاتی آرام است، اما مراقبه‌ای در مورد تصادفی بودن زندگی و آسیب‌پذیری ذاتی طبیعت انسان است. این داستانی است که خوانندگان را دعوت می‌کند تا در مورد زندگی خود و مسیرهای اغلب پیش‌بینی نشده‌ای که آنها نیز ممکن است دنبال کنند فکر کنند.
درباره جووانی گوارسکی
درباره جووانی گوارسکی
او در خانواده ای از طبقهٔ متوسط در نزدیکی شهر پارمای ایتالیا به دنیا آمد. پس از ناکامی در تحصیلات دانشگاهی به مشاغل مختلف روی آورد تا این که سرانجام در ۱۹۲۹ سردبیر مجله ای فکاهی به نام کوریره امیلیانو را به عهده گرفت و در سالهای ۱۹۳۶ تا ۱۹۴۳ سردبیری مجلهٔ فکاهی دیگری به نام برتولدو به عهدهٔ او گذاشته شد.

در طی جنگ جهانی دوم دولت موسولینی را مورد انتقاد قرار داد که همین انتقادات مشکلاتی را برای اش فراهم آورد در همین دوران برادرش در جبههٔ روسیه مفقودالاثر شد و او شبی از ناراحتی مست کرد و تا صبح در خیابان ها عربده کشید و به فاشیست ها ناسزا گفت که موجب دستگیری او شد و مدت ها در بازداشتگاه های آلمانها به سر برد تا این که به سربازی رفت و به جبهه اعزام شد.

در سال ۱۹۴۳، هنگامی که ایتالیا با نیروهای متفقین پیمان متارکه جنگ را امضا کرد، او در جبههٔ شرقی بود و چون حاضر به همکاری با آلمان نشد دستگیر و تا پایان جنگ در اردوگاه اسراء در کشور لهستان به سر برد و توسط ارتش انگلیس آزاد شد. بعد از بازگشت به کشور به کاریکاتورکشی روی آورد و البته پیش از آن حتی دست به کار دربانی و نگهبانی هم زده بود. به میلان رفت و ابتدا سردبیر هفته نامه «برتولدو» و سپس ناشر و سردبیر روزنامهٔ فکاهی «کاندیدو» شد و طنزهای سیاسی او مخاطبین بسیاری یافت.
قسمت هایی از کتاب سرنوشت در دست کلوتیلد

( فیلیماریو ) گره ی کراواتش را مرتب کرد، آرام سرفه کرد و بعد با صدایی دلنشین شروع کرد به حرف زدن و گفتن: خانم، دوست تان دارم. خانم ( تامسون ) اعتراض کرد: نه خیلی تکراریه! بله خانم، تکراری مثل بقیه ی چیزهای حیاتی زندگی: تولد و مرگ. همه به دنیا می آیند، همه می میرند و همه عاشق می شوند. اگر به زنی بگویی عاشق تان هستم، یک چیز تکراری است، اما دوست داشتن شما تکراری نیست. دوست داشتن شما بدیع ترین چیز در دنیاست. تحسین یک گل تکراری است، اما تحسین زیباترین گل آمریکا تکراری نیست. دوست تان دارم و...

مقالات مرتبط با کتاب سرنوشت در دست کلوتیلد
آثار کلاسیک کوتاه، فرصتی برای آشتی با کتاب خواندن
آثار کلاسیک کوتاه، فرصتی برای آشتی با کتاب خواندن
ادامه مقاله
نظر کاربران در مورد "کتاب سرنوشت در دست کلوتیلد"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

سریال دست سرنوشت رو خیلی دوست دارم خیلی ممنونم که کتاب دست سرنوشت رو چاپ کردین اما لطفا سریال دست سرنوشت رو پخش کنید خواهش میکنم

1401/05/22 | توسطیاسمن - کاربر سایت
0
|