کتاب آسمان لندن زیاده می بارد

London's sky pours too much
لندن به روایت مسافران دوره قاجار
کد کتاب : 5293
شابک : 9786009688487
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 224
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 2017
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 7
زودترین زمان ارسال : 10 اردیبهشت

جلد سوم از مجموعه تماشای شهر

معرفی کتاب آسمان لندن زیاده می بارد اثر علی اکبر شیروانی

"آسمان لندن زیاده می بارد" سومین جلد از مجموعه ی "تماشای شهر" به قلم "علی اکبر شیروانی" است که "لندن به روایت مسافران دوره قاجار" را به تصویر می کشد. مسافرانی که در این کتاب، لندن را از زاویه ی دید خود وصف کرده اند، عمدتا از اشراف و درباریان و طبقه ی متمول جامعه هستند که با پیشرفت سیستم حمل و نقل و رونق یافتن مسافرت، راهی سرزمین های اروپایی شدند. این ایستگاه از سفر مسافران دوره ی قاجار، به انگلستان اختصاص دارد و "آسمان لندن زیاده می بارد"، ویژگی های این شهر را از نگاه آنان بازتاب می دهد.
این سفرنامه ی دلنشین قاجاری که "علی اکبر شیروانی" آن را تدوین نموده، شهر شلوغ و بارانی لندن را در کنار برخورد و آداب معاشرت ساکنین آن به تصویر می کشد. از میان ویژگی های مختلفی که در "لندن به روایت مسافران دوره قاجار" به چشم می خورد، ویژگی نزاکت و آداب دانی آنان بسیار برجسته تر از سایر موارد خودنمایی می کند. در کنار این ادب و نزاکت، خصایص دیگری همچون اهل مطالعه بودن و به تبع آن کتاب خانه های بزرگ و پر زرق و برق، کوشا بودن اهالی لندن در کسب و کار و جدی بودن نسبت به مساله ی اشتغال و در عین حال پرداختن به موقع، به تفریحات و خوش گذرانی نیز از صفاتی است که در یادداشت های مسافرین ایرانی لندن، به آن اشاره شده است. نحوه ی برخورد این مسافران با پیشرفت های صنعتی شهر لندن در آن دوره و حس شگفتی و تحسینی که از دیدن این شهر به آن ها دست می داده نیز از دیگر قسمت های جالب این سفرنامه است.

کتاب آسمان لندن زیاده می بارد

علی اکبر شیروانی
علی اکبر شیروانی سال ۱۳۶۰ در اصفهان به دنیا آمده است. او علوم اجتماعی را تا کارشناسی خوانده و کارشناسی ارشدش را در رشته‌ی پژوهش هنر ادامه داده است. شیروانی در کنار روزنامه‌نگاری در صفحات ادبی رزونامه‌های شرق، همشهری و ایران، تدریس نویسندگی و داستان‌نویسی را هم در رادیو ایران و کتابخانه‌ها بر عهده داشته و در ۹ دوره‌ی آموزشی به کتابداران کتابخانه‌های سراسر کشور «شناخت رمان و آشنایی با سبک، ژانر، مکتب و نویسندگان کلاسیک» درس داده است. این نویسنده جز...
قسمت هایی از کتاب آسمان لندن زیاده می بارد (لذت متن)
در لندن یک نفر حاکم ویا کلانتر هست که او را لاردمیار می گویند. شغل او این که در هر سال یک نفر باید کلانتر لندن بوده، بعد از انقضاء یک سال مجموع مردم در مکانی جمعیت کرده؛ ده نفریا بیشتر یا کمتر اسامی خود را نوشته که به منصب مزبور رسند و بعد از آن اهالی شهر هر کس آمده، اقرار نام خود را نوشته که فلان شخص را من انتخاب می کنم که لاردمیار شود و دیگری یک نفر دیگر را الی پانزده روز بعد از انقضاء روز مزبور. هریک از آن ها که مردم مایل به کلانتری او بوده، او را به منصب لاردمیاری منصوب می کنند و احدی از ارکان دولت را مدخلیت به انتخاب شخص مزبور نیست، مطلقا اهالی شهر او را اختیار می کنند. بعد از اختیار آن درنهایت احترام او را و زن او را به خانه ی بزرگی که آن را منش هاوس می نامند برده و خانه ی ملوکانه ای است. بعد از چندی لاردمیار مزبور مهمانی به اهالی شهر داده و برخی اوقات سه هزار نفر و بعضی اوقات چهار هزار نفر در سال قبل از آنجا از هر قبیل مردم کسبه در آنجا می روند و هرج ومرجی در آنجا می شود. بنده را میل به این آمده که طریق مهمانی او را دیده، شرحی به لاردمیار مزبور نوشته، رخصت نامه به جهت بنده به همراه نوکر خود فرستاده و بنده در لباس انگریزی به آنجا رفته، نه کسی بنده را شناخته و بنده هم سه ساعت در آنجا ماندم. گاهی به دیدن رقص زنان و مردمان رفته و دمی به تماشای اشخاصی که از برای پارچه ی نان وآب لیمو و فقاعی انواع سعی نموده و از کثرت هجوم مردم در بالای یکدیگر ریخته متوجه شده و بعد مراجعت کردم. اخراجات یک سال لاردمیار مزبور زیاده از بیست هزار تومان می شود. این اخراجات را محض، از برای این می کنند. هر که تنها یک سال او را لارد نامند و جمعیتی به هم رسانده، بعد از انقضاء سال ایضا دیگری را به منصب کلانتری اختیار و لاردمیار سایق مسمی به مستر فلان و یا آقا فلان اسم سابق خود می گردد- به جز لاردمیار، بیست وشش نفر دیگر. در لندن بیست وشش محله است و هر کدام از محله ی مزبوریک نفر اولدرمن به کدخدایی آن محله مشغول و شغل آن ها این که هر کس خلاف قاعده کند کدخدای مزبور را اطلاع داده و به اطلاع او، شخص مقصر مزیور را به زندان فرستاده که بعد از آن قضات به تقصیر او رسند و موافق تقصیر او، او را تنبیه کنند. در لندن هجده زندان در محلات ساخته اند که هر کدام ارباب مقصرین و خونیان و دزدان و طاغیان قرض داران را به اطلاع کدخدایان به زندان های مزبور فرستاده که بعد قضات شهر آن ها را به محکمه ی شرع آورده، امر آن ها را رسیده و هر کس را موافق تقصیر او سیاست کنند.