کتاب نقره ریس

Spinning Silver
کد کتاب : 13997
مترجم :
شابک : 978-6008537984
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 442
سال انتشار شمسی : 1398
سال انتشار میلادی : 2018
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : ---

برنده ی جایزه ی لوکس سال 2019

برنده ی جایزه ی الکس سال 2019

از کتاب های پرفروش نیویورک تایمز

معرفی کتاب نقره ریس اثر نائومی نوویک

کتاب «نقره ریس» رمانی نوشته ی «نائومی نوویک» است که اولین بار در سال 2018 منتشر شد. «میریم» فرزند خانواده ای نزول خوار است، اما خانواده به خاطر ناتوانی پدرش در جمع آوری بدهی ها، با مشکل مواجه شده است. پدر «واندا»، هم او و هم برادرانش را مورد آزار و اذیت قرار می دهد و تمام درآمد خانه را صرف اعتیادش به الکل می کند. «آیرینا» می داند که نمی تواند کمک چندانی به پدرش بکند و تنها شانسش در زندگی این است که منتظر ازدواج بماند. «نوویک» از طریق داستان این سه زن، سوالاتی مهم را درباره ی قدرت، انتخاب، تبعیض، زیبایی و هویت مطرح می کند. هر کدام از این سه زن، به شیوه ای مختلف با جادو رو به رو می شود: توانایی در تبدیل نقره به طلا، دروازه هایی رو به جهانی یخ زده، خانه ای که در چندین قلمرو وجود دارد، موجودی اهریمنی، یا یک پادشاه یخی. هر کدام از آن ها باید تصمیم بگیرند که برای نجات مردم خود، چه چیزی را قربانی خواهند کرد.

کتاب نقره ریس

نائومی نوویک
نائومی نوویک (متولد 30 آوریل 1973) نویسنده آمریکایی داستان های تخیلی است. او مجموعه داستانهای تخیلی Temeraire را در نه رمان نوشت. اولین کتاب او برنده جایزه Compton Crook 2007 برای بهترین رمان در بخش علمی تخیلی شد. او برنده جایزه جان دبلیو کمپبل برای بهترین نویسنده جدید در سال 2007 ، و در سال 2007 ، 2016 و 2019 نامزد دریافت جایزه هوگو برای بهترین رمان شد و برنده ی دو جایزه ی Nebula Award for Best Novel وMythopoeic Fantasy Award در سال 2016 شد.او در رشته ی ادبیات انگلیسی در دانشگاه براون تحصیل ...
نکوداشت های کتاب نقره ریس
A gorgeous, complex, and magical novel.
رمانی دلربا، پیچیده و جادویی.
Publishers Weekly Publishers Weekly

Rich in both ideas and people, and with the vastness of Tolkien.
غنی هم در ایده ها و هم شخصیت ها، و با وسعت آثار «تالکین».
New York Times New York Times

An inventive retelling.
یک بازگویی مبتکرانه.
Bustle

قسمت هایی از کتاب نقره ریس (لذت متن)
من واقعا نمی دانستم پول چیست. کلبه ی ما از شهر خیلی دور بود و مالیات را به شکل کیسه های گندم می دادیم. حرف های «دا»، پول را به شکل یک چیز جادویی تداعی می کرد؛ اما مامان باعث می شد فکر کنم چیز خطرناکی است.

وقتی یازده سالم بود، رفت. آن شب یک بچه ی دیگر به دنیا آمده و از دنیا رفته و مامان مریض بود. ما یک بچه ی دیگر لازم نداشتیم. همین حالا هم «سرگی» و «استپون» و چهارتا بچه ی مرده زیر خاک، کنار درخت سفید داشتیم.

پدر نمی توانست درخت را قطع کند. کل درخت سفید بود، پس به «استاریک ها» تعلق داشت. اگر آن را قطع می کرد، آن ها می آمدند و پدر را می کشتند. پس تنها چیزی که می توانستیم آنجا بکاریم، جنازه ی نوزادها بود.