کتاب آنسوی حریم فرشتگان

Where Angels Fear to Tread
کد کتاب : 15669
مترجم :
شابک : 978-9644481499
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 241
سال انتشار شمسی : 1380
سال انتشار میلادی : 1905
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : ---

«ادوارد مورگان فورستر» از نویسندگان برجسته در ادبیات انگلیس

معرفی کتاب آنسوی حریم فرشتگان اثر ادوارد مورگان فورستر

کتاب «آنسوی حریم فرشتگان» رمانی نوشته ی «ادوارد مورگان فورستر» است که نخستین بار در سال 1905 چاپ شد. داستان این رمان به یک زن انگلیسی جوان می پردازد که به «توسکانی» سفر می کند تا همسر برادر فقیدش را از یک رابطه ی عاشقانه ی نه چندان ایده آل با مردی ایتالیایی نجات دهد. «فورستر» همزمان با روایت رویدادهای پیرامون این اتفاق و همچنین پیامدهای سرنوشت ساز آن، داستانی هیجان انگیز و پرحادثه را می آفریند که به شکلی جذاب، زندگی و دغدغه های جامعه ی انگلیس و ایتالیا را با هم مقایسه می کند. کتاب «آنسوی حریم فرشتگان»، نشانگر علاقه ی عمیق «فورستر» به تمام تجربه های انسانی—از جمله تجارب اخلاقی، معنوی، خیالی و مادی—است.

کتاب آنسوی حریم فرشتگان

ادوارد مورگان فورستر
ادوارد مورگان فورستر، زاده ی 1 ژانویه ی 1879 و درگذشته ی 7 ژوئن 1970، رمان نویس، نویسنده ی داستان کوتاه، نویسنده ی اشعار اپرا و مقاله نویس انگلیسی بود. فورستر در یک خانواده ی ایرلندی/ولزی از طبقه ی متوسط جامعه به دنیا آمد. او تنها فرزند خانواده بود و در ابتدا، هنری مورگان فورستر نام داشت اما به هنگام غسل تعمید، به صورت تصادفی، ادوارد مورگان نام گرفت. مورگان، پدرش را در سال 1880 و قبل از تولد دو سالگی اش از دست داد.او پس از گذراندن دوران مدرسه و دانشگاه، به همراه مادرش به دور اروپا سفر کرد. ای...
نکوداشت های کتاب آنسوی حریم فرشتگان
An accomplished work.
اثری استادانه.
Penguin Random House Penguin Random House

A splendid novel.
رمانی درخشان.
Amazon Amazon

It reveals the great breadth of Forster’s gifts as both storyteller and humanist.
این اثر، وسعت قابل توجه استعدادهای «فورستر»، هم به عنوان داستان سرا و هم انسانگرا، را آشکار می کند.
Thrift Books

قسمت هایی از کتاب آنسوی حریم فرشتگان (لذت متن)
من از بطالت، حماقت، اشرافیت، و خرده خودخواهی های آن حالم بهم می خورد. حس می کردم در «ساوستون» همه ی عمر مردم صرف گذشته های حقیر در مورد چیزهایی می شود که پشیزی برایشان ارزش ندارد، صرف این می شود که مردمی را از خود خشنود کنند که اصلا دوستشان ندارند.

حس می کردم هیچکس بلد نشده روراست و بی غل و غش باشد و از آن هم بدتر، هیچکس یاد نگرفته چطور از زندگی اش استفاده کند.

نخستین بار شیفته ی طرز فکر، اصالت، و خوبی های او شده بود و اکنون این خصوصیات را در یکایک حرکات، و تمامی جزئیات پیکرش بازمی یافت. زیبایی های ظاهری «مادمازل ابوت»، از قبیل گیسوان مواج، صدای گوشنواز، و پیکر خوش تراش، آخر از همه توجه او را به خود جلب کرده بودند.