کتاب جرات داشته باش‏‫

Oser : Thérapie de la confiance en soi
درمان کمبود اعتماد به نفس
کد کتاب : 1624
مترجم :
شابک : 978-600-99697-0-8‬
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 364
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2003
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 44
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

در فهرست کتاب هایی که زندگیتان را دگرگون می کنند

معرفی کتاب جرات داشته باش‏‫ اثر فردریک فانژه

کتاب جرات داشته باش، اثری نوشته ی فردریک فانژه است که نخستین بار در سال 2003 به چاپ رسید. فردریک فانژه، روانپزشک و مختصص درمان های رفتاری و شناختی است. او در این اثر کاربردی و پرفروش، راه دگرگون کردن زندگی را به مخاطبین نشان می دهد. باور داشتن به خود، احساس توانایی در رسیدن به موفقیت، و نترسیدن از نگاه های دیگران، همگی وجوه اساسی و متعدد الماسی زیبا در وجود هر یک ما هستند: اعتماد به نفس. بسیاری از مشکلات عاطفی یا کاری ما در زندگی، به خاطر عدم وجود اعتماد به نفس شکل می گیرند؛ مشکلاتی مانند ترس از اقدام، ترس از اشتباه کردن، ترس از قضاوت شدن، ترس از عشق ورزیدن و ترس از دوست داشته شدن. فانژه در کتاب جرات داشته باش به شکلی ساده و قابل فهم، پاسخ این سوالات را به مخاطبین می دهد: اعتماد به نفس چه ساز و کارهایی دارد؟ چگونه ساخته می شود؟ چگونه می توان آن را سنجید؟ آیا می توان آن را «ترمیم» کرد؟ راه افزایش اعتماد به نفس چیست؟

کتاب جرات داشته باش‏‫

فردریک فانژه
فردریک فانژه، زاده ی 11 آپریل 1955، روانپزشک و روان درمانگر فرانسوی است.فانژه در سال 1983 و در شهر لیون از تز دکتری خود دفاع کرد و پس از آن، دوره ای را در رشته ی علوم مغز و اعصاب در سال 1985 گذراند.او علاوه بر انتشار کتاب های پزشکی و روانشناسی، در زمینه ی آسیب شناسی خواب و درمان شناختی-رفتاری نیز فعالیت می کند.
نکوداشت های کتاب جرات داشته باش‏‫
A real therapy of self-confidence.
درمانی واقعی برای اعتماد به نفس.
Goodreads

The virtue of this program lies in the simplicity and pragmatism of the proposed tools.
ارزش این برنامه در سادگی و کاربردی بودن ابزار ارائه شده، نهفته است.
Psychologies

قسمت هایی از کتاب جرات داشته باش‏‫ (لذت متن)
«اگر به دیگران خوبی کنم، هرگز مرا طرد نمی کنند.» فکر می کنید اگر زندگیتان را صرف برآوردن خواسته های اطرافیانتان کنید، آن ها شما را بهتر می پذیرند. اشکال این تفکر این است که کم کم شما را به سمت نوعی رفتار فداکارانه که کمی قبل آن را بررسی کردیم، و حتی به سمت اطاعت از دیگران پیش می برد.

در حقیقت، همیشه این دیگران هستند که مطالبه دارند و آن ها تصمیم می گیرند که شما برای جلب رضایتشان باید چه کاری را انجام دهید. از سوی دیگر، در اطرافتان افرادی را می بینید که می خواهند از شما سوءاستفاده کنند و به نیازها و خواسته های شما توجه چندانی ندارند. این چیزها به وضوح مطرح نمی شوند، اما شما تمایل دارید که اعتماد به نفستان را از دست بدهید و خود را مانند کسی تصور کنید که شخصیت ارزشمندی ندارد. معمولا مجموعه حوادثی که در زندگی رخ می دهند نیز این پیش داوری را تأیید می کنند.

درمانگر: «آیا تا به حال در زمینه های دیگر زندگیتان پیش آمده که کاری را درست انجام ندهید یا از سوی دیگران بد قضاوت شوید؟» سلیا: «آه بله دکتر، همیشه!» در ادامه کم کم متوجه شدم که سلیا در تمام حوزه های زندگی اش، عملا ترس های مشابهی داشته است. در دانشکده از رد شدن در امتحانات وحشت داشته در حالی که همیشه موفق بوده است. او حتی از دانشجویان دیگر هم می ترسید و فکر می کرد که آن ها او را بی اهمیت می دانند. به همین ترتیب هم وقتی پسر جوانی به دنبال جلب رضایت او بود، چنین احساسی داشت.