کتاب هاروکی موراکامی

Haruki Murakami Interviews
خیال پرداز واقع گریز
کد کتاب : 24760
مترجم :
شابک : 978-6004613330
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 312
سال انتشار شمسی : 1399
سال انتشار میلادی : 2016
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب هاروکی موراکامی اثر هاروکی موراکامی

کتاب "هاروکی موراکامی" دستچینی است از مقاله ها، سخنرانی ها و گفت و گوهای یکی از معروف ترین نویسنده های آسیای شرق به نام "هاروکی موراکامی" که جو منحصر به فرد آثار وی، سبب پدیدار شدن سوالات متعددی در ذهن خوانندگانش می شود. سوالاتی که گاه پاسخ های مبهمی از میان آثارش به آن ها ارائه می کند.
"هاروکی موراکامی" نویسنده ای ژاپنی است. کتاب ها و داستان های او در ژاپن و همچنین در سطح بین الملل پرفروش بوده است ، آثار وی به 50 زبان ترجمه شده و میلیون ها نسخه در خارج از کشور مادری خود به فروش رسانده است. آثار وی جوایز بی شماری از جمله جایزه ی جهانی فانتزی ، جایزه ی داستان کوتاه بین المللی فرانک اوکانر ، جایزه ی فرانتس کافکا و جایزه ی اورشلیم را دریافت کرده است. موراکامی از 29 سالگی شروع به نوشتن داستان کرد. او می گوید قبل از آن ، "من چیزی ننوشتم. من فقط یکی از آن افراد عادی بودم. من یک باشگاه جاز را اداره می کردم و اصلا چیزی خلق نکردم. " وی هنگام تماشای یک بازی بیس بال در سال 1978 برای نوشتن اولین رمان خود ، به آواز باد گوش بسپار (1979) ، الهام گرفت. وی می گوید: "من می دانستم که قصد نوشتن یک رمان را دارم ،در آوریل 1978 ، من یک بازی بیس بال را در جینگو تماشا می کردم، در استادیوم توکیو ، خورشید می درخشید ، من یک آبجو می نوشیدم و هنگامی که دیو هیلتون از پرستوهای یاکولت یک ضربه عالی را بدست آورد ، در همان لحظه فهمیدم که قصد نوشتن یک رمان را دارم. این احساس گرم بود. هنوز هم آن را در قلبم احساس می کنم. اکنون من زندگی قدیمی و باز را از طریق زندگی بسته و جدیدم جبران می کنم. من هرگز در تلویزیون ظاهر نشده ام ، هرگز در رادیو شنیده نشده ام ، به سختی سخنرانی می کنم ، نسبت به عکس گرفتن تمایلی ندارم، به ندرت مصاحبه می کنم. من تنها هستم."

کتاب هاروکی موراکامی

هاروکی موراکامی
هاروکی موراکامی در ۱۲ ژانویه ۱۹۴۹ در کیوتو ژاپن به دنیا آمد. در سال ۱۹۶۸ به دانشگاه هنرهای نمایشی واسدا رفت. در سال ۱۹۷۱ با همسرش یوکو ازدواج کرد و به گفته ی خودش در آوریل سال ۱۹۷۸ در هنگام تماشای یک مسابقه ی بیسبال، ایده ی اولین کتاب اش، به آواز باد گوش بسپار به ذهنش رسید. در سال ۱۹۷۹ این رمان منتشر شد و در همان سال جایزه ی نویسنده ی جدید گونزو را دریافت کرد. در سال ۱۹۸۰ رمان پینبال (اولین قسمت از سه گانه ی موش صحرایی) را منتشر کرد. در سال ۱۹۸۱ بار جازش را فروخت و نویسندگی را پیشه ی حرفه ای ...
قسمت هایی از کتاب هاروکی موراکامی (لذت متن)
شکی نیست که نویسندگان تنها کسانی نیستند که دروغ می گویند. همان طور که همگی آگاهیم، سیاستمداران نیز این کار را انجام می دهند. دیپلمات ها و نظامیان هم گاهی دروغ های خاص خودشان را می گویند، همان طور که فروشندگان ماشین، قصاب ها و معماران چنین کاری می کنند. اما، دروغ نویسندگان با سایرین فرق دارد. به همین دلیل، کسی آن ها را به خاطر دروغ گفتن به عنوان افرادی فاسد مورد انتقاد قرار نمی دهد. درواقع، هر چه دروغ هایش بزرگ تر و بهتر باشد و هرچه آن ها را هوشمندانه تر بیافریند، احتمالش بیشتر است که از سوی همگان و منتقدین مورد ستایش قرار بگیرد. چرا باید این گونه باشد؟ پاسخ من این است: برای مثال، با گفتن دروغ های ماهرانه - می توان گفت با ساختن داستان هایی که واقعی می نمایند - داستان نویس می تواند حقیقتی را به مکانی جدید بیاورد و نور تازه ای بر آن بتاباند. در بیشتر موارد، درک حقیقت در قالب اصلی اش، و به درستی ترسیم کردنش عملا ناممکن است. به همین دلیل است که ما تلاش می کنیم تا حقیقت را با اغواگری از مکان مخفی اش بیرون بکشیم و دمش را به چنگ بیاوریم، آن را به یک مکان داستانی منتقل کنیم و در قالبی داستانی بگنجانیم. اگرچه برای نیل به چنین هدفی، ابتدا باید مشخص کنیم که حقیقت در کجای وجودمان قرار گرفته است. برای ساختن دروغ های خوب، این توانایی مهمی است. اگرچه، امروز هیچ قصدی برای دروغ گفتن ندارم. تلاش می کنم تا جایی که در توانم است صادق باشم. چند روزی در سال هست که من درگیر دروغ گفتن نمی شوم، و بر حسب اتفاق، امروز یکی از آن روزهاست. پس اجازه بدهید حقیقت را به شما بگویم. در ژاپن افراد بسیار زیادی به من توصیه کردند که برای پذیرفتن جایزۀ اورشلیم به اینجا نیایم. حتی برخی به من هشدار دادند که اگر بیایم باعث ایجاد تحریک برای تحریم کتاب هایم می شوند. بی تردید، دلیل این موضوع جنگ غزه بود. سازمان ملل گزارش داد که بیش از هزار نفر در محاصرۀ شهر غزه جانشان را از دست داده اند، که بیشترشان شهروندان غیرنظامی بودند - کودکان و پیرها.