در آغاز سال 1429 آن گاه که اشغالگران انگلیسی نیمه از قلمرو فرانسه را در چنگ داشتند دخترکی روستایی به نام ژان دارک گویی از ناکجا ظهور کرد و آب رفته را به جوی بازگرداند. کریستین دوپیزان نخستین نویسنده ی زن حرفه ای در تاریخ اروپا و مدافع سرسخت شان و منزلت زنان، در ستایش ژان منظومه ای سرود که آخرین اثر عمر این بانوی ادیب به شمر می رود.
«به باد دار: هر آن کس که یکسره به ناحق / از همگان خشم و خواری بیند / نباید که از قهر بخت در هراس افتد / خداوند / کسانی را از خاک برمی خیزاند /که نهال امید / در نهادشان می بالد.»
به شخص اصلا با شعر کتاب ارتباط نگرفتم.به نظرم ما اقیانوس شعر هستیم خودمون و ابدا نیازی حتی به دوپیزان نداریم .شخصا نظرم اینه که زمانی شعرهای قلههای شعر ایران عزیز رو فتح کردیم باید نگاهی به شعر بیرون داشته باشیم.اما ژاندارک رو نمیشناختم جالب و عجیب.
واسه من که با داستان ژان دارک خیلی آشنا نبودم جالب بود، ترغیب شدم راجبش بیشتر بخونم ولی خودش کتاب خاص و بینظیری نیست.