کتاب راهنمای زنده ماندن در مدرسه

The Next Great Paulie Fink
کد کتاب : 44416
مترجم :
شابک : 978-6004629881
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 352
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2019
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : 11 اردیبهشت

«الی بنجامین» از نویسندگان پرفروش نیویورک تایمز

معرفی کتاب راهنمای زنده ماندن در مدرسه اثر الی بنجامین

کتاب «راهنمای زنده ماندن در مدرسه» رمانی نوشته «الی بنجامین» است که اولین بار در سال 2019 چاپ شد. دختری کلاس هفتمی به نام «کیتلین» با مشکلاتی بزرگتر از همیشه مواجه شده است. همه همکلاسی های جدیدش، رفتار و قوانین اجتماعی متفاوتی با مدرسه سابق او دارند. وقتی دانش آموزی به نام «پالی فینک» که به خاطر شوخی های شگفت انگیزش در مدرسه به جایگاهی افسانه ای رسیده، برای آغاز کلاس هفتم به مدرسه بازنمی گردد، همکلاسی هایش آنقدر دلشان برای او تنگ می شود که تصمیم می گیرند مسابقه ای را برای مشخص کردن «پالی فینک بعدی» برگزار کنند. «کیتلین» به عنوان بی طرف ترین فرد در کلاس، وظیفه داوری در این مسابقات را بر عهده می گیرد. اما هنگامی که «پالی فینک بعدی» بالاخره به کلاس معرفی می شود، «کیتلین» درمی یابد که بچه ها در حال تلاش برای نجات دادن چیزی بسیار بزرگتر از فقط یک نام بوده اند.

کتاب راهنمای زنده ماندن در مدرسه

الی بنجامین
الی بنجامین، نویسنده ی آمریکایی کتاب های کودک و نوجوان است که در شهر ویلیامزتاون در ایالت ماساچوست زندگی می کند.بنجامین، دانش آموخته ی کالج گرینل در ایالت آیووا است. اولین رمان این نویسنده، نامزد جایزه ی ملی کتاب آمریکا شد و در زمره ی پرفروش ترین های نیویورک تایمز قرار گرفت.
نکوداشت های کتاب راهنمای زنده ماندن در مدرسه
Genuinely original, with a fully gratifying ending.
کاملا بدیع، و با پایانی بسیار رضایت بخش.
Publishers Weekly Publishers Weekly

Funny and fast-paced.
خنده دار و با ضرباهنگی سریع.
New York Times New York Times

An utterly engaging school story that draws on the wisdom of the ages.
داستانی فوق العاده جذاب درباره مدرسه که خرد روزگاران گذشته را به کار می گیرد.
School Library Journal School Library Journal

قسمت هایی از کتاب راهنمای زنده ماندن در مدرسه (لذت متن)
اگر این داستان، طوری که همه وانمود می کردند، برنامه ای تلویزیونی بود، یک میلیون راه برای شروع قسمت اولش وجود داشت. مثلا شاید خوب بود برگردیم به ماه ژوئن، اواخر کلاس ششم بود و من تازه به خانه رسیده بودم که مادرم با پنج کلمه شوم به استقبالم آمد: «کیتلین، قراره از اینجا بریم.» نه این که بگوید دوست داری...؟ یا نظرت چیه که...؟ یا تا حالا فکر کردی...؟ نه، اصلا سوالی در کار نبود.

وقتی موضوع رفتن را مطرح کرد، شغل جدیدش را پذیرفته بود و مدیر مرکز مراقبت های فوری «میچل» شده بود. به محل کار فعلی اش هم اطلاع داده بود، جایی که عمری را در آن به عنوان پرستار کار کرده بود. تازه خانه ای نقلی هم در «میچل» اجاره کرده بود. بهتر است بگویم درست وسط ناکجاآباد.

اما این فقط یکی از صحنه هایی است که به درد شروع برنامه می خورد. راه های دیگری هم هست. مثلا در راه اینجا، تابلوی سبز و بزرگی با این کلمات دیدیم: «به ایالت کوه سبز خوش آمدید.» هر سمتی را که نگاه می کردم، چیزی به جز درخت و مزرعه نمی دیدم. یکهو واقعیت مثل پتک خورد توی سرم: واقعا داره اتفاق می افته.