کتاب رد گم

The Lost Steps
کد کتاب : 72
مترجم :
شابک : 978-600-229-546-0
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 324
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 1953
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 4
زودترین زمان ارسال : 11 اردیبهشت

برنده ی جایزه ی بهترین کتاب خارجی فرانسه سال 1956

معرفی کتاب رد گم اثر آله خو کارپانتیه

رمان رد گم، که به بیش از 20 زبان ترجمه شده، بالغ بر 14 ویراست مختلف اسپانیایی از آن وجود دارد و در سال 1953 انتشار یافته است، شناخته شده ترین رمان آله خو کارپانتیه به حساب می آید. یک آهنگ ساز، برای فرار از زندگی پوچ و بی معنی خود در شهر نیویورک، سفری را با همراهی معشوقه اش به یکی از آخرین مکان هایی از جهان آغاز می کند که هنوز به تمدن انسانی آلوده نشده است ،بالادست های رودخانه ای بزرگ در آمریکای جنوبی. رمان رد گم، داستان جست و جوها، ماجراجویی ها و تصمیم سرنوشت ساز شخصیت اصلی این رمان است؛ تصمیمی که او در دهکده ای دورافتاده از تاریخ، اتخاذ می کند.

کتاب رد گم

آله خو کارپانتیه
آله خو کارپانتیه (۱۹۸۰ - ۱۹۰۴) در شهر لوزان سوییس به دنیا آمد. پدرش معماری فرانسوی و مادرش معلم زبان روسی بود. وقتی هشت ساله بود، پدر و مادرش به کوبا رفتند. کارپانتیه در دانشگاه هاوانا مشغول تحصیل معماری شد، اما وقتی پدر و مادرش از هم جدا شدند، تحصیل را کنار گذاشت و وارد کار نقد سیاسی و فرهنگی شد. کارپانتیه انقلابی در رمان «آمریکای لاتین» به پا کرد. او ناتورالیسم را به اوج رساند و خالق رئالیسم جادویی بود. «گام های گمشده»، «نیایش بهار»، «استفاده از روش»، «انفجار در کلیسای جامع»، «شکار انسان»، ...
نکوداشت های کتاب رد گم
An erudite yet absorbing adventure story. A book full of riches—stylistic, sensory, visual.
داستانی آموزنده و در عین حال جذاب. کتابی غنی در سبک، در حس و در تصویرسازی.
New York Times Book Review New York Times Book Review

Extraordinary.
فوق العاده.
New Yorker New Yorker

Emotional and imagistic.
احساسی و تصویرگرایانه.
Kirkus Reviews Kirkus Reviews

قسمت هایی از کتاب رد گم (لذت متن)
موش یادداشتی بر پیانو گذاشته بود و خواهش کرده بود منتظرش بمانم. محض وقت کشی شستی های پیانو را با انگشت به بازی گرفتم. گیلاسم را بالای آخرین اکتاو گذاشتم و چند آکورد بی معنا زدم. خانه بوی رنگ می داد. کم کم طرح تصاویر هیدرا، کشتی آرگو، صورت فلکی قوس و صورت فلکی گیئسو بالای پیانو بر دیوار پشتی پدیدار می شد و به استودیو آشنای من حالتی خاص می داد، حالتی که مایه رونق کسب و کارش می شد.

در زمانی که باید سر و کله ی خورشید پیدا می شد، آسمان را ابر قرمز رنگ عجیبی مثل دود یا خاکستر داغ، پوشانده بود. مثل گرد و غباری تیره و تار که به آرامی به هوا خاسته بود و در افق، از سمتی به سمت دیگر کشیده شده بود.

روزی خواهد رسید که انسان ها در سنگ های یمانی، یک الفبا کشف خواهند کرد، در طرح های روی بدن پروانه ها؛ و با شگفتی درمی یابند که هر حلزون خال دار، در تمام این مدت یک شعر بوده است.