کتاب خودت را به خواب نزن

Adam and Eve After the Pill
کد کتاب : 75275
مترجم :
شابک : 978-6227808254
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 116
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2012
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 6 اردیبهشت

معرفی کتاب خودت را به خواب نزن اثر مری ایبرشتات

متفکران سکولار و مذهبی موافقند: انقلاب جنسی یکی از مهمترین نقاط عطف در تاریخ بشریت است. شاید هیچ چیز به اندازه قطع رابطه جنسی و تولید مثل، زندگی بسیاری را تغییر نداده باشد. اما نتیجه چه بوده است؟
کتاب «خودت را به خواب نزن» توسط مقاله‌نویس و نویسنده مشهور مری ابرشتات ادعا می‌کند که آزادی جنسی به‌طور متناقضی باعث نارضایتی گسترده‌ای شده است. «مری ایبرشتات» در بررسی رفتار انسان در جهان پس از آزادی، به طرز تحریک آمیزی می پرسد: آیا غذا جنس جدید است؟ آیا پورنوگرافی تنباکوی جدید است؟توجه‌برانگیز آن است که امروز با گذشت بیش از پنجاه سال، زنان به تمامی خواسته‌هایشان رسیده‌اند؛ اما مطالعات نشان می‌دهد، نسل زنان بعد از انقلاب جنسی بسیار غم‌زده و ناراضی‌تر از نسل قبلی هستند و پس از دهه‌ها تحقیق و مطالعه برای غرب سخت است به این حقیقت اعتراف کند که خسارت تحقق‌ انقلاب جنسی بسیار سنگین‌تر از دستاوردهای آن بوده است.
کتاب «خودت را به خواب نزن» نوشته «مری ایبرشتات» توسط انتشارات کتابستان معرفت منتشر شده است.

کتاب خودت را به خواب نزن

مری ایبرشتات
مری ایبرشتات مقاله نویس ، رمان نویس و نویسنده چندین کتاب غیرداستانی آمریکایی است. نوشته های او در چندین انتشارات از جمله Quillette ، TIME ، وال استریت ژورنال ، واشنگتن پست و چند انتشاراتی دیگر منتشر شده است. در مارس 2017 ، او به عنوان پژوهشگر ارشد مؤسسه Faith & Reason معرفی شد.
نکوداشت های کتاب خودت را به خواب نزن
This is a brilliant
این درخشان است
Joseph Bottum

قسمت هایی از کتاب خودت را به خواب نزن (لذت متن)
برای لحظه ای تصور کنید در دنیایی زندگی می کنید که پیامدهای اقتصادی و اجتماعی و اخلاقی تصمیم هایی که برای اداره اش گرفته شده، فاجعه بار بوده است. تصور کنید تأثیر منفی این تصمیم ها در زندگی مردم چنان پررنگ است که به مهم ترین رویداد زمان تبدیل شده است. به همین علت، برخی از پژوهشگران مدارکی جمع آوری کرده اند تا به همه بگویند تأثیر این تصمیم ها در زندگی بشر تا چه اندازه ناخوشایند بوده است. حالا مرحلۀ بعد را تصور کنید. فرض کنید با وجود این مدارک مستدل، بازهم بسیاری از افراد و حتی تعداد زیادی از اندیشمندان برجسته چشم خود را بر حقایق می بندند. بعضی ها آمار و اطلاعات را انکار می کنند و برخی دیگر طوری آن ها را توجیه می کنند که تقصیرها به گردن چیزهای دیگر بیفتد. بعضی دیگر که از همه گمراه ترند، می گویند پیامدهای این اتفاقات با اینکه در ظاهر بدند، در واقع خوب اند و به محض اینکه سطح آگاهی افراد افزایش یابد، درستی ماجرا مشخص می شود. متأسفانه این انکار ذهنی همان چیزی است که دهه ها در میان تحصیل کرده های غرب رواج داشت و مسئله ای مهم که با گذر زمان به پاسخ درست خود رسید، انکار می شد. موضوعی که درباره اش صحبت می کنم، جنگ سرد است. بگذارید از ابتدا به شما بگویم که اگر این مدارک، نادرست و باورنکردنی بود، همان پژوهشگرانی که شواهد تجربی را گرد آوردند، ترجیح می دادند به جای اینکه عقیده شان را تغییر دهند، به نتایج بی اعتنایی کنند؛ اما چنین اتفاقی نیفتاد. وقتی به گذشته نگاه می کنیم، می بینیم حقایق اخلاقی جنگ سرد را حتی در بالاترین سطوح دانشگاهی انکار کرده اند. همۀ ما و حتی آن هایی که شاهد آن روزها بودند، تا دو ثانیه پیش از فرو ریختن دیوار برلین نتوانستیم واقعیت را باور کنیم. در سال های آغازین جنبش کمونیسم، غرب به طرزی باورنکردنی نتوانست به اتفاق نظر برسد که اعتقادات کمونیستی و دولت های کمونیست در عمل، فاجعۀ انسانی به بار می آورند و این در حالی بود که مردم عادی سراسر دنیا و بیچاره هایی که مجبور بودند زیر پرچم کمونیسم زندگی کنند، به خوبی می دانستند چه عواقبی در انتظارشان است. اما در محیط های دانشگاهی وضع بر عکس بود و بیشتر نخبگان علمی موافق کمونیسم بودند. در دانشگاه ها، به ویژه دانشگاه های برجسته، دپارتمان های علوم سیاسی زیر سیطرۀ نظریاتی بر ضدکمونیست بودند و عقیده داشتند ضدکمونیسم بودن پیامد های سیاه تری نسبت به کمونیست بودن دارد. شگفت آور اینکه بعد ها که غرب اشتباه خود را فهمید و تقلا کرد خود را از شر عقاید کمونیستی رها کند، بسیاری از همین روشن فکران و استادان همچنان مارکسیست ماندند.