هری پاتر زندگی دردناکی دارد.والدینش مرده اند و او بین اقوام بی رحمش گیر افتاده است.اقوامی که او را مجبور کرده اند در کمد کوچکی در زیر پله زندگی کند.اما بخت و اقبال وی تغییر میکند هنگامی که او نامه ای دریافت میکند که حقیقت وی را آشکار میکند:او یک جادوگر است.او ازین اقوام نجات پیدا میکند و به خانه جدیدش میرود:دانشکده جادوگری.
کتاب اول از مجموعه ی هری پاتر . خانوم و اقای درسلی ساکن خانه ی شماره 4 خیابان پریوت درایو بودند . انها خانواده ی معمولی و مرفهی بودند و از زندگی خود لذت میبردند و از سر و جادو دوری میکردند . انها یک پسر به اسم دادلی داشتند اما یک راز داشتند که هراس داشتند کسی از ان راز باخبر بشه ... خانوم درسلی یک خواهر داشت ( خانوم پاتر ) که سال ها بود او را ندیده بود و ان ها ( خانواده درسلی ) همیشه هراس داشتند کسی چیزی از خانواده پاتر بدانند و نام ان ها بر سر زبان بیفتد . خانواده پاتر یک پسر به اسم پاتر داشتند .خلاصه , داستان از روز سه شنبه اغاز شد که هوا ابری بود ولی همه چیز عادی به نظر میرسید و هیچ نشانه ای از وقوع یک حادثه اسرار امیز نبود اما در اون روز صدها جغدقهوه ای در اسمان سراسر کشور به پرواز در امدند و شب گذشته هم به گفته ی هواشناسان به جای بارش باران رگبار شهاب سنگ در نقاطی از کشور مشاهده شده است و ....