کتاب سوپر مارکت شبانه روزی

Convenience Store Woman
کد کتاب : 19299
مترجم : مسعود فقیه
شابک : 978-6004613538
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 128
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2016
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : 3 اردیبهشت

زن فروشنده
Convenience Store Woman
کد کتاب : 29694
مترجم :
شابک : 978-6226983167
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 102
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2016
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : 3 اردیبهشت

معرفی کتاب سوپر مارکت شبانه روزی اثر سایاکا موراتا

«سوپرمارکت شبانه روزی» نوشته شده توسط سایاکا موراتا یکی از با استعدادترین نویسندگان معاصر ژاپن ، با فروش بیش از 650،000 نسخه رکورد چشمگیری را از خود بجا گذاشته است. پس ما با اثری پر مخاطب و نویسنده ای مشهور رو به رو هستیم.
«سوپرمارکت شبانه روزی» داستان دل انگیز و غافلگیرکننده کیکو فوروکورا سی و شش ساله ساکن توکیو را روایت می کند. کیکو هرگز در خانواده ، یا در مدرسه جدی گرفته نشده، اما هنگامی که در هجده سالگی کار خود را در شعبه هیروماچی "لبخند مارت" آغاز می کند ، آرامش و هدف زندگی خود را پیدا می کند. درسوپر مارکت ، برخلاف هر جای دیگر ، او قوانین تعامل اجتماعی را می فهمد - بسیاری از آنها به صورت خط به خط در دفترچه راهنمای فروشگاه آورده شده است - و او تمام تلاش خود را برای کپی کردن لباس ، طرز رفتار و گفتار همکارانش انجام می دهد . مدیران می آیند و می روند ، اما کیکو هجده سال در فروشگاه می ماند.
کیکو بسیار خوشحال است ، اما افراد نزدیک به او ، از خانواده تا همکارانش ، به طور فزاینده ای او را برای یافتن شوهر و شروع یک حرفه مناسب تحت فشار قرار می دهند و او را وادار به اقدام ناامیدانه می کنند ...

این کتاب که تصویری درخشان از یک روان غیرمعمول و دنیایی پنهان از چشم است ، نگاهی کنایه آمیز و تیزبین به فرهنگ کار معاصر و فشارهای مطابقت دارد و همچنین پرتره جذاب و کاملا تازه ای از یک قهرمان فراموش نشدنی ارائه می دهد.

کتاب سوپر مارکت شبانه روزی


ویژگی های کتاب سوپر مارکت شبانه روزی

نامزد جایزه بهترین کتاب ترجمه شده سال 2019

برنده جایزه آکوتاگاوا سال 2016

سایاکا موراتا
سایاکا موراتا (متولد 14 اوت 1979) نویسنده ژاپنی است. او برنده جایزه Gunzo برای نویسندگان جدید، جایزه میشیما یوکیو، جایزه جدید چهره ادبیات نوما و جوایز آکوتاگاوا شده است.نوشته های موراتا به بررسی پیامدهای مختلف عدم انطباق در جامعه برای زنان و مردان، به ویژه با توجه به نقش های جنسیتی، والدین و جنسیت می پردازد. بسیاری از مضامین و نمایش های پشت پرده شخصیت در مشاهدات وی از مشاهدات روزانه به عنوان یک کارگرپاره وقتفروشگاه ناشی می شود. پذیرش اجتماعی بی جنسی در اشکال مختلف، از جمله نامحسوس بودن، تجرد ...
نکوداشت های کتاب سوپر مارکت شبانه روزی
In Sayaka Murata’s Convenience Store Woman, a small, elegant and deadpan novel, a woman senses that society finds her strange, so she culls herself from the herd before anyone else can do it . . . Casts a fluorescent spell . . . A thrifty and offbeat exploration of what we must each leave behind to participate in the world
در یک فروشگاه رفاه زنانه Sayaka Murata ، رمانی کوچک و زیبا و است. یک زن احساس می کند که جامعه او را عجیب کنترل می کند ، بنابراین قبل از اینکه دیگران بتوانند اروی او تاثیر بگذارند ، خودش را از رمه مردم بیرون می کشد. . .
New York Times New York Times

Sayaka Murata’s novel Convenience Store Woman playfully illustrates the daily routines and ruminations of an eccentric Tokyo salesclerk.
این رمان بازی روزمره و نشخوارات روزمره یک فروشنده عجیب توکیو را به تصویر می کشد.
Elle

“Engaging . . . A sure-fire hit of the summer
درگیر شدن. . . ضربه مطمئنی از تابستان
Irish Times

قسمت هایی از کتاب سوپر مارکت شبانه روزی (لذت متن)
بعضی اوقات حین مهمانی تصور اینکه روز بعد باید سر کار بروم اذیتم می کند، اما تنها راه ارتباطی من با زنان هم سن و سال خودم در دنیای خارج از فروشگاه، همین مهمانی ها و ملاقات هاست، به همین خاطر معمولا دعوت های میهو را قبول می کردم. امروز یوکاری و بچه اش نیز آمده بودند، همچنین ساتسوکی متأهل که هنوز فرزندی ندارد. همه کیک به مهمانی آورده بودیم تا با چای بخوریم. یوکاری به علت انتقال شغلی همسرش مدتی از ما دور شده بود؛ بنابراین این اولین باری بود که می توانستیم او را درست و حسابی ببینیم. یوکاری به ما نگاه می کرد و ابراز دلتنگی می کرد و ما می خندیدیم و در همین حین کیک هایی را که از فروشگاه ایستگاه مترو خریداری شده بود می خوردیم. «هیچ کجا مثل خانۀ آدم نمی شود. آخرین باری که همدیگر را دیدیم تازه ازدواج کرده بودم، این طور نیست کیکو؟» با لحنی هیجان زده و با ترکیب طرز بیان خانم ایزومی و سوگاوارا گفتم: «بله. در آن مهمانی کباب خوری بود، درست است؟ بیشتر ما آن روز آن جا بودیم. چقدر خوش گذشت.» «یک جورهایی عوض شدی.» او به من خیره شد. «قبلا طرز حرف زدنت عادی تر نبود؟ شاید به خاطر مدل موهایت است. به هرحال به نظر می رسد یک چیزی ات تغییر کرده.»

میهو پرسید: «این طوری فکر می کنی؟» پرسشگرانه سرش را کج کرده بود. «من اصلا حس نمی کنم او تغییر کرده باشد، شاید به این خاطر باشد که همدیگر را دیربه دیر می بینیم.» پیش خودم فکر کردم حق با یوکاری است. من از جهان پیرامونم تأثیر می گرفتم و آن هم که همیشه در حال تغییر شکل دادن بود. همانند آبی که هنگام دیدار گذشته مان در بدنم جریان داشت و حالا جای خود را به آب تازه ای داده بود، خصوصیات تشکیل دهندۀ من نیز باید تغییر کرده باشند. چندین سال پیش که با یکدیگر ملاقات کرده بودیم، اکثر کارکنان فروشگاه را دانشجویان خوش مشرب تشکیل می دادند؛ پس قطعا طرز حرف زدنم نسبت به گذشته تغییر کرده بود.