کتاب اینجا در دنیای واقعی

Here in the Real World
کد کتاب : 43857
مترجم :
شابک : 978-6222740030
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 273
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2020
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : ---

نامزد جایزه گودریدز سال 2020

معرفی کتاب اینجا در دنیای واقعی اثر سارا پنی پکر

کتاب «اینجا در دنیای واقعی» رمانی نوشته ی «سارا پنی پکر» است که نخستین بار در سال 2020 به چاپ رسید. وقتی مادربزرگ پسری یازده ساله به نام «ور» به زمین می افتد و آسیب می بیند، تابستان جذابی که «ور» برای خود تصور کرده بود، به هم می خورد. پدر و مادرش به همین خاطر، او را در دوره های تابستانی مرکز تفریحی محله ثبت نام می کنند. «ور» که از این موضوع بسیار ناراحت شده، می گریزد و به کلیسایی رو به ویرانی در همان نزدیکی ها می رود که بهترین جا برای پسری علاقه مند به قرون وسطی است! او حالا می تواند در حالی که وانمود می کند مشغول شرکت در دوره های تابستانی است، در این کلیسا پناه بگیرد. اما کس دیگری نیز در کلیسا حضور دارد: دختری به نام «جولین» از محوطه ی کلیسا به عنوان باغچه ای برای کاشت پاپایا (خربزه درختی) استفاده می کند. «ور» و «جولین» به یک آتش بس شکننده رضایت می دهند و می پذیرند که هر کدام، بخشی از محوطه را برای خود داشته باشند—تا این که مشکلات دنیای واقعی، آن ها را مجبور می کند که برای جلوگیری از بحرانی بزرگ، با هم متحد شوند.

کتاب اینجا در دنیای واقعی

سارا پنی پکر
سارا پنی پکر، زاده ی 9 دسامبر 1951، نویسنده ی آمریکایی کتاب های کودک و نوجوان است.پنی پکر در ایالت ماساچوست به دنیا آمد. او تا به حال حدود بیست کتاب کودک و نوجوان را به رشته ی تحریر درآورده که اغلب آن ها با اقبال مخاطبین مواجه شده اند. پنی پکر در طول دوران نویسندگی خود، موفق به کسب جوایز متعددی شده است. او به منظور صحبت درباره ی ادبیات و ترویج نویسندگی و مطالعه ی کتاب، سفرهای زیادی را در برنامه ی کاری خود قرار می دهد
نکوداشت های کتاب اینجا در دنیای واقعی
A gorgeous and moving novel.
رمانی دلنشین و تکان دهنده.
Barnes & Noble

A captivating heartfelt adventure.
یک ماجراجویی پراحساس و مسحورکننده.
New York Times New York Times

A compulsively readable tale.
داستانی فوق العاده خواندنی.
Booklist Booklist

قسمت هایی از کتاب اینجا در دنیای واقعی (لذت متن)
«ور» از پله هایی که پشت حوضچه پیدا کرده بود، بالا رفت و روی لبه ی آن نشست. تصور کرد حوضچه پر از آب شده. خودش را تصور کرد که توی حوضچه ی پر از آب می افتد و وقتی بیرون می آید، دیگر اینقدر باعث ناامیدی پدر و مادرش نیست. فکر کرد به پسری تبدیل می شود که در کارنامه اش می نویسند: روابط اجتماعی «ور» خیلی خوب است! و او بچه ای بسیار نرمال است!

در سنگر و باروی قلعه ها معمولا شیارهایی وجود دارد که به آن، روزنه ی تیر می گویند. این روزنه ها به نگهبانان قلعه اجازه می داد بدون آن که هدف قرار گیرند، به دشمنانی که به قلعه نزدیک می شدند، تیراندازی کنند. «ور» فکر کرد چشمان آبی دختر، یکجورهایی شبیه آن روزنه ها است.

«ور» با احتیاط روی لبه ی حوضچه ایستاد. ارتفاع بیشتر در جنگ های قرون وسطا همیشه یک مزیت به حساب می آمد. بعد «ور» بی پروا، انگار که بخواهد حریف بطلبد، گفت: «تو فکر کردی کی هستی؟» دختر لب هایش را محکم به هم فشار داد و انگشتش را روی آن ها گذاشت. مثل این که داشت فکر می کرد چنین اطلاعات ارزشمندی را آشکار بکند یا نه. آخر سر، شانه هایش را بالا انداخت و گفت: «جولین.»