کتاب خاطرات یک کتاب فروش

Confessions of a Bookseller
  • 15 % تخفیف
    150,000 | 127,500 تومان
  • موجود
  • انتشارات: معین معین
    نویسنده:
کد کتاب : 61368
مترجم :
شابک : 978-9641652717
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 434
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 2019
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 10 اردیبهشت

خاطرات یک کتابفروش
Confessions of a Bookseller
کد کتاب : 56089
مترجم :
شابک : 978-6222540210
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 352
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2019
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی خاطرات یک کتابفروش اثر شان بایتل

کتاب «خاطرات یک کتابفروش» اثری نوشته «شان بایتل» است که اولین بار در سال 2019 منتشر شد. «بایتل» در قالب یادداشت هایی که مشاهدات جذاب او از پشت پیشخوان کتابفروشی اش را ثبت می کنند، تصاویری جذاب را از شخصیت های گوناگون حاضر در کتابفروشی و همچنین از داستان های زندگی خودش در صنعت کتاب می آفریند. در میان ماجراهایی در مورد جر و بحث با مشتری ها بر سر قیمت، یا مواجهه با درخواست های عجیب و مبهم خریداران آنلاین، داستان هایی شخصی تر گنجانده شده است، از جمله به پایان رسیدن ازدواج «بایتل» و واقعیت های سخت اداره کردن یک فروشگاه در زمانه ای که «پنجاه درصد از خریدهای خرده فروشی، به صورت آنلاین انجام می شود.» مدیریت مشکلات فنی، اکتفا به حاشیه سود پایین، و نگرانی در مورد آینده، همگی بخشی از کار روزانه «بایتل» هستند.

کتاب خاطرات یک کتابفروش


ویژگی های خاطرات یک کتابفروش

از کتاب های پرفروش «ساندی تایمز»

شان بایتل
«شان بایتل» صاحب بزرگترین کتابفروشی دست دوم در اسکاتلند و همچنین یکی از برگزارکنندگان جشنواره کتاب «ویگتون» است. او کتاب «خاطرات یک کتابفروش» را درباره حرفه خود نوشته است.
نکوداشت های خاطرات یک کتابفروش
Bibliophiles will delight in these humorous anecdotes.
کتابدوستان از این خاطرات طنزآمیز لذت خواهند برد.
Publishers Weekly Publishers Weekly

An engaging account of bookstore life.
شرحی جذاب از زندگی کتابفروشان.
Kirkus Reviews Kirkus Reviews

A warm memoir of a life in books.
شرح حالی گرم و صمیمی از یک زندگی در کتاب ها.
Amazon Amazon

قسمت هایی از خاطرات یک کتابفروش (لذت متن)
اولین مشتری ساعت 10:30 صبح آمد؛ او یکی از معدود مشتری های ثابتمان بود: آقای «دیکن». مردی خوش صحبت در اواسط دهه 50 و درست مثل دیگر مردان میانسال بی تحرک، چاق است. موهای تیره و کم پشت روی کله اش را مانند آن مردهای طاسی شانه می کند که به طرزی باورنکردنی سعی دارند به دیگران بقبولانند که هنوز هم یالی پرپشت دارند.

بیش از این چیزی در موردش نمی دانم، حتی اسم کوچکش را هم نمی دانم. در واقع، گاهی در عجبم که چرا وقتی می تواند خیلی راحت کتاب ها را از «آمازون» سفارش بدهد، می آید و از من خرید می کند؛ شاید کامپیوتر ندارد، شاید هم نمی خواهد داشته باشد، یا شاید از آن نسل های قدیمی باشد که می داند اگر بخواهد کتابفروشی ها سرپا بمانند، باید از آن ها حمایت کند.

با مرور کتاب های شخص متوفی، می توان به شناختی از خود شخص، علایقش و تا حدودی هم شخصیتش رسید. حالا حتی وقتی به دیدار دوستانم هم می روم، هرجا که قفسه های کتاب را ببینم، به سمتشان کشیده می شوم؛ به ویژه به سمت هر کتابی که با بقیه کتاب های قفسه همخوانی نداشته باشد، چراکه ممکن است همان کتاب، چیزی در مورد دوستانم را فاش کند که نمی دانم.