کتاب عقل و احساس

Sense and Sensibility
کد کتاب : 1822
مترجم :
شابک : 978-964-312-819-7
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 408
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 1811
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 22
زودترین زمان ارسال : 3 اردیبهشت

عقل و احساس
Sense and Sensibility
عاشقانه های کلاسیک
  • 15 % تخفیف
    280,000 | 238,000 تومان
  • موجود
  • انتشارات: افق افق
    نویسنده:
کد کتاب : 8442
مترجم :
شابک : 9786003532656
قطع : جیبی
تعداد صفحه : 432
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 1811
نوع جلد : زرکوب
سری چاپ : 10
زودترین زمان ارسال : 3 اردیبهشت

عقل و احساس
Sense and Sensibility
(تحلیل رمان برای علاقه مندان و کارگاه های داستان نویسی)
کد کتاب : 29807
مترجم :
شابک : 978-6000805241
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 64
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 1811
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 3 اردیبهشت

عقل و احساس
Sense and Sensibility
کد کتاب : 40118
مترجم :
شابک : 978-6001760198
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 344
سال انتشار شمسی : 1392
سال انتشار میلادی : 1811
نوع جلد : زرکوب
سری چاپ : 6
زودترین زمان ارسال : 3 اردیبهشت

عقل و احساس (جلد سخت)
Sense and Sensibility
کد کتاب : 134955
مترجم :
شابک : 978-9643128197
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 406
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 1811
نوع جلد : جلد سخت
سری چاپ : 22
زودترین زمان ارسال : 3 اردیبهشت

عقل و احساس
Sense and Sensibility
کد کتاب : 29765
مترجم :
شابک : 978-6000806651
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 336
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 1811
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 3 اردیبهشت

شور و شوریدگی
Sense and Sensibility
کد کتاب : 8445
مترجم :
شابک : 9789643808914
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 806
سال انتشار شمسی : 1393
سال انتشار میلادی : 1811
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب عقل و احساس اثر جین آستین

کتاب عقل و احساس، رمانی نوشته ی جین آستین است که نخستین بار در سال 1811 وارد بازار نشر شد. ماریان دشوود، دختری ساده و بی شیله پیله است که وقتی عاشق مردی جذاب اما نامناسب به نام جان ویلوبی می شود، اخطار خواهرش، النور، را نادیده می گیرد که به او می گوید این رفتار شتابزده و نسنجیده ی ماریان، او را به سوژه ی طعنه ها و صحبت های کنایه آمیز اطرافیانش تبدیل خواهد کرد. در همین حال، النور که همیشه نسبت به قواعد اجتماعی حساس بوده، تلاش می کند تا شکست عشقی خود را پنهان نگه دارد، حتی از نزدیک ترین اطرافیانش. این دو خواهر از طریق تجربه ی موازیشان در عشق و (البته از دست دادن آن) می آموزند که اگر می خواهند خوشبختی را در جامعه ای زیر سلطه ی پول و جایگاه اجتماعی بیابند، باید از عقل و احساس خود در کنار یکدیگر استفاده کنند.

کتاب عقل و احساس


ویژگی های کتاب عقل و احساس

جین آستین از بزرگترین نویسندگان انگلیس

فیلم هایی بر اساس این کتاب در سال های مختلف ساخته شده است.

جین آستین
جین آستین، زاده ی ۱۶ دسامبر ۱۷۷۵ و درگذشته ی ۱۸ ژوئیه ۱۸۱۷، نویسنده ی قرن نوزدهم انگلیسی است که آثارش ادبیات غرب را سخت تحت تأثیر قرار داد. شناخت او از زندگی زنان و مهارتش در گوشه و کنایه ها، او را به یکی از مشهورترین رمان نویسان عصر خودش تبدیل کرده است.جین آستین چند سالی از عمر خود را در شهر باث سپری کرد و این شهر به عنوان محل اقامت او مشهور است. موسسه ای به نام «مرکز جین آستین» در مرکز شهر باث وجود دارد که هر سال جشنواره ای به نام جشنواره ی جین آستین در این شهر برگزار می کند.جین آستین با نگ...
نکوداشت های کتاب عقل و احساس
One of Jane Austen's most beloved novels.
یکی از محبوب ترین رمان های جین آستین.
Barnes & Noble

It has lost none of its power to delight.
این اثر، حتی ذره ای از قدرت خود در لذت بخشیدن به مخاطبین را از دست نداده است.
Harvard University Press

A story about love, with all kinds of complications.
داستانی درباره ی عشق، با تمام پیچیدگی هایش.
Westword

قسمت هایی از کتاب عقل و احساس (لذت متن)
«النور. النور. اشتباه تو همین جاست. او الان آماده ی پذیرش توست. درسته که بعضی ها او را تشویق به ازدواج با دختر پولدارتری می کنند ولی اگر تو کمی امیدوارش کنی، همه چیز درست می شود. خودت بهتر می دانی که مردها را چطور می شود از راه به در کرد. اصلا به گذشته و حرف های غیرمنطقی که از یک ازدواج غیرممکن زده شده، توجه نکن. خوشبختانه تو آنقدر عاقل هستی که بفهمی بعضی از چیزها شدنی نیست. به نظر من تنها کسی که می تواند تو را خوشبخت کند، کلنل براندون است. من هم از تو در این قضیه حمایت می کنم.» بعد در حالی که سعی می کرد آهسته صحبت کند، ادامه داد: «این اتفاق همه را خوشحال می کند.» سپس کمی به این طرف و آن طرف نگاه کرد. «خوشبختی تو آرزوی همه ی ماست. مخصوصا فانی و مادرش. خانم فرس واقعا زن مهربان و بانزاکتی است. دیروز خودش به من گفت که خوشبخت شدن النور آرزوی من است.

النور: «ولی به تو گفت که دوستت دارد!» ماریان: «بله... نه... صد در صد نبود. هر روز حس می شد،اما علنا گفته نشد. گاهی فکر می کردم که شده... اما هیچ وقت گفته نشد.»

خوشبختی ات را بشناس. هیچ چیز نمی خواهی جز صبر، یا بگذار اسم جذاب تری رویش بگذاریم، امید.