این رمان فوق العاده، داستان تقلا و کشمکش مردم عادی در برهه ای فاجعه بار از تاریخ را روایت می کند.
تصویری تکان دهنده از افغانستان مدرن.
کیفیت نویسندگی حسینی و تأثیر عاطفی داستان، دیرپایی این اثر را تضمین می کند.
ناراحت شدن از یک حقیقت، بهتر از تسکین یافتن با یک دروغ است.
بابا گفت: «اگر مردی را بکشی، یک زندگی را می دزدی. حق زنش را از داشتن شوهر می دزدی، حق بچه هایش را از داشتن پدر می دزدی. وقتی دروغ می گویی، حق کسی را از دانستن حقیقت می دزدی. وقتی تقلب می کنی، حق را از انصاف می دزدی، می فهمی؟»
گفت: خیلی می ترسم و من گفتم: چرا؟ او گفت: چون از ته دل خوشحالم دکتر رسول. خوشحالی این شکلی وحشتناک است. وقتی دست سرنوشت بخواهد چیزی را ازت بگیرد، می گذارد این طور خوشحال باشی.
فیلم ها و داستان ها دو رسانه ی متفاوت از هم هستند که هر کدام، نقاط قوت و ضعف مختص به خود را در زمینه های مختلف دارند
قشنگ بود اما خیلی غمگین... حس ترک وطن رو خیلی زیبا روایت کرده بود
کتاب عالی بود من هنوز انگار در کوچه پس کوچههای کابل کنار امیر و حسن هستم هم با کتاب گریه کردم و هم شادی در طول خواندن با رمان بادبادک باز زندگی کردم به شدت پیشنهاد میکنم بخونید تا با قوم مظلوم افغانستان یعنی هزاره آشنا بشید
غم انگیز و زیبا، واقعا عالی بود، چقد بعد تموم شدنش فکرمو درگیر کرد، داستان مظلومیت پسری که فقط بخاطر نژادش محکوم به تحمل درد و رنج بود، داستان بی رحمی دنیا و اینکه بعضیها انگار قرار نیس هیچوقت روی خوش زندگی رو ببینن، و برای من ناراحت کنندهتر از همه اینه که حالا دوباره طالبان به افعانستان حکومت میکنه، صدافسوس، نشر نیلوفر رو خوندم، چاپ و ترجمه عالی
یکی از زیباترین کتابهایی که اخیرا خوندم، هر جای داستان به نوعی آدم رو غافلگیر میکنه و احساسات خواننده رو درگیر میکنه
یکی از بهترین کتاب هایی بود که بودم خوندم و حتما میخوام بقیهی کتابهای ایشون و بخونم . کاملا تونستم با فضای داستان و شخصیتها ارتباط برقرار کنم . فوق العاده بود و پیشنهادش میکنم.
کدوم ترجمه بهتر و نزدیکتر به زبان اصلیه کتابه؟
ترجمه آقای غلامرضا اسکندری از نشر مجید بهترین ترجمه هستش، من با اون ترجمه خوندم و فوق العاده س
اول درمورد کتاب، درام عالی که سراسر، اِلمانهای محلی و بومی در خودش داره و چون ملت افغانستان پیشینه و تاریخ مشترک غنی با ما داره، میتونید زود ارتباط برقرار کنید.. و اما نکته دوم درمورد خواننده و مخاطب، بنظرم رسید اینو حتما بگم که اگه همسایه یا همکار افغان دارید یا به نحوی با افغانها، حتی کمترین ارتباط رو دارید، یه مروری در سرگذشت این ملت داشته باشید.. حداقل از بعداز حمله شوروی مختصر نگاهی به سرگذشت افغانستان بندازید.. سختیها و مرارتها و تلخیهایی که بر اونها گذشته اغلب دوراز ذهن ماست.. پرگویی کردم.. عذر.. ضمنا «هزار خورشید تابان» از همین نویسنده هم توصیه میشه.. هردو ترجمه مهدی غبرایی از نیلوفر که بنظرم نزدیکترین و روانترین هست.
کتاب رو از نشر مروارید بخونید، خیلی روونه و گیرایی داره، کتاب خیلی قشنگیه
بادبادک باز امروز تموم شد و حالا کلی دلتنگ حسن ، امیر و افغانستان هستم دلم هزار پاره است برای تو همسایه عزیزم برای وطن خودم برای مظلومیت ما که هیچکس صدامون رو نشنید آقای خالد حسینی یکبار دیگه اشک منو در آوردی اما حداقل تو همیشه داستانها را با امید به پایان میرسونی امید به فردا هایی بهتر
چجوری کتابی که به زبان فارسی نوشته شده مترجم داره باز؟ یعنی گوشی افغانستانی رو تغییر دادن به مدلِ ایرانی؟
انگلیسی نوشته شده کتاب اصلی
بعنوان یک مترجم حرفه ای غصه ام گرفت. چقدر رشته ما دست توش زیاده و هرکسی به خودش اجازه میده کتاب ترجمه کنه. میری میبینی یارو حسابداری خونده، معماری خونده، اصلا نخونده، دیپلمه و گوگل میکنه. حتی یک پاراگراف نمیتونم از این ترجمههای غلط غولوط بخونم و اعصابم خورد نشه. مای بیچاره مترجمهایی که سالهای سال ترجمه خوندیم، موقع کار میبینیم مردم فقط بدنبال ترجمه ارزون هستند. خود من رتبه اول ترجمه کرج دارم. کسی نیومد بگه خرت به چند من. از ناچاری دارم اسنپ کار میکنم.😢
کتاب خوبیه .هم سرگرم کننده است و هم اطلاعات خوبی در مورد مردم افغانستان و سرگذشت دردناک آنها به خواننده میده.
با احترام به نظر دوستان،بنظرم ترجمه مهدی غبرایی برای این کتاب خوب نیست و اصلا گیرایی نداره.
این کتاب رو با ترجمه اقای غبرایی خوندم و بسی لذت بردم، ترجمه بسیار خوب و روونی داشت. داستان هم در عین غم انگیز بودن بسیار جذاب بود. کلا پیشنهاد میشه
این کتاب رو با ترجمه زیبای آقای اسکندری خوندم و هم لذت بردم هم متاثر شدم.سخت بود خوندن کتاب به جهت سختیها و زخم هایی که شخصیتهای کتاب نخواسته بودن، ولی به اونها چشانده شده بود💔
کتاب غم انگیز و به شدت متاثر کننده بود. حتی اگر دشمن افغانستان باشید با خواندن این کتاب امکان ندارد حس همدلی در دلتان ایجاد نشود. طوری که انگار با مردم افغانستان در کوچه پس کوچههای کابل بودید.
خیلی قشنگه :)
سرگذشت زندگی امیر توی داستان اونقدر پر از فراز و فرود و با جزئیات و خوب بیان شده که مخاطب رو به خوبی با خودش همراه میکنه؛ اتفاقاتی که براش میوفته، پیامدهاش و نتایجی که به دنبال داره مثل رشتهای بی نقص دنبال همدیگه کشیده شدن. کتابیه که میشه چندین بار خوندتش و خیلی خوب میشه متوجه شد که زندگی هرکس چه فراز و فرودهای مختلفی داره و هیچکس تو جایگاهی که اول زندگیش بوده نمیمونه و هزاران هزار اتفاق مختلف میوفته و چیزهای مختلف تغییر میکنن.
من دارم این کتاب رو از نشر نیلوفر میخونم واقعا فوق العادست👌
سلام لطفا یکی به این پیام من جواب بده این کتاب با ترجمه نشر مروارید. آیا ترجمه اش خوب هست؟
بله.نشر مروارید ترجمهی بسیار خوبی دارد.
نشر مجید بهترین ترجمه رو داره شک نکنید
من کتاب رو با ترجمه بسیار خوب غبرایی خوندم انتشارات نیلوفر. از خوندنش لذت بردم و یه دیدی از جامعه افغانستان بهم داد. اما بعضی قسمتا دیگه زیادی ساختگی بود، اونجایی ک بابای امیر سرطان گرفته و داره میمیره بنظرم وقت عاشق شدن امیر نیست. قوم هزاره رو ما نمیشناسیم اما توی این داستان ازشون قومی مفلوک و زیر دست ساخته . اون قسمت خیانت بابای امیر به زن علی ک نوکرشون هست هم ابهام داشت،چطور همچین کاری کرده و هیچکس ازش خبر نداره و از عواقبش چیزی نگفته و اینکه چطور بعد از اون خیانت هنوز علی سالهای سال با اونا زندگی کرده اگه هیچکس خبر نداشته پس چطور بعد مرگ بابای علی دوست قدیمی باباش ماجرا رو برا علی میگع. دیالوگایی که بین امیر و سهراب بچه حسن رد و بدل میشه زیادی باسمه ای هست و همچین دیالوگایی نمیتونه بین ی ادم بزرگ و یه بچه انجام بشه. کلا به خوندنش میارزید.