کتاب تابستان دیوانه

One Crazy Summer
کد کتاب : 16565
مترجم :
شابک : 978-1234567897
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 200
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2010
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 10
زودترین زمان ارسال : 10 اردیبهشت

تابستان دیوانه‏‫
One Crazy Summer
کد کتاب : 1078
مترجم :
شابک : 978-600-8004-14-1
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 240
سال انتشار شمسی : 1394
سال انتشار میلادی : 2010
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 10 اردیبهشت

معرفی کتاب تابستان دیوانه‏‫ اثر ریتا ویلیامز گارسیا

کتاب تابستان دیوانه، رمانی نوشته ی ریتا ویلیامز گارسیا است که نخستین بار در سال 2010 منتشر شد. دِلفینِ یازده ساله، برای دو خواهر کوچکترش، ونتا و فِرن، مثل یک مادر است. البته دِلفین مجبور بوده که اینطور باشد چرا که مادرشان، سسیل، هفت سال پیش آن ها را ترک کرد تا زندگی جدیدی را در کالیفرنیا آغاز کند. اما زمانی که این سه خواهر از بروکلین سر می رسند تا تابستان را در کنار مادرشان سپری کنند، درمی یابند که سسیل، اصلاً شبیه تصوراتشان از او نیست. در حالی که این سه دختر دوست دارند خوش بگذرانند و به شهربازی بروند، مادرشان آن ها را به کمپی تابستانی می فرستد که توسط گروهی به نام پلنگ های سیاه مدیریت می شود. دِلفین، ونتا و فِرن در آنجا بر خلاف انتظارشان، چیزهای زیادی درباره ی خانواده، کشور و از همه مهمتر، خودشان می آموزند.

کتاب تابستان دیوانه‏‫


ویژگی های کتاب تابستان دیوانه‏‫

برنده ی جایزه ی اسکات ادل سال 2011

نشان افتخار نیوبری سال 2011

ریتا ویلیامز گارسیا
ریتا ویلیامز گارسیا، زاده ی سال 1957، نویسنده ی آمریکایی داستان های نوجوان است.ویلیامز گارسیا در نیویورک به دنیا آمد. او در سال 1980 از دانشگاه هوفسترا فارغ التحصیل شد. ویلیامز گارسیا اکنون در نیویورک زندگی می کند و استاد هنرهای زیبا در دانشگاه ورمونت است.
نکوداشت های کتاب تابستان دیوانه‏‫
A moving, funny novel.
رمانی تکان دهنده و بامزه.
Barnes & Noble

Unforgettable.
فراموش نشدنی.
Booklist Booklist

A nuanced tale of family love.
قصه ای پرظرافت درباره ی عشق خانوادگی.
Washington Post Washington Post

قسمت هایی از کتاب تابستان دیوانه‏‫ (لذت متن)
احساس عجیب و شگفت انگیزی بود؛ کشف چشمانی که بر تو دوخته شده اند در زمانی که فکر می کردی هیچکس اصلا بهت توجهی نمی کند.

ما داریم تلاش می کنیم تا یوغ ها رو بشکنیم؛ تو داری سعی می کنی یکی واسه خودت بسازی.

سسیل یه جوری رفتار می کرد انگار اصلا مسئله ی مهمی نبود. «من توی تمام زندگی ام داشتم برای آزادی می جنگیدم.» اما اون منظورش پلاکاردهای اعتراضی، ایستادن مقابل مردها و شناختن حق و حقوق آدم ها نبود. اون داشت در مورد زندگی خودش حرف می زد. فقط خودش. نه مردم.