پادشاه بینوا آنجا نشسته بود و نمیدانست چه کند. آنگاه زنان شوریده شاخههای بسیار بزرگ از درخت کندند، از آنها دیلمهای چوبین ساختند و سپس کوشیدند تا درختی را که پنتئوس بر آن نشسته بود از بیخ برکنند. این کوششها هم به جایی نرسید. آنگاه آگاوه فریاد برآورد که «بیایید، ای زنان شوریده، بیایید گرد درخت بایستید، شاخههایش را با دستانتان بگیرید و بالا بروید تا بدان جانور برسید. او را بکشید تا آیینهای پنهان ما را نزد مردمان فاش نسازد.» زنان شوریده درخت را دوره کردند و با هزار دست صنوبر را از بیخ کندند. پنتئوس پایین آمد، نقش زمین شد و ترس نفسش را بریده بود