کتاب رهنمودهایی برای نزول در دوزخ

Briefing for a Descent into Hell
کد کتاب : 283
مترجم :
شابک : 978-964-209-022-8
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 302
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 1971
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : 3 اردیبهشت

دوریس می لسینگ برنده جایزه ی نوبل ادبیات در سال ۲۰۰۷ است

معرفی کتاب رهنمودهایی برای نزول در دوزخ اثر دوریس لسینگ

دوریس لسینگ در این رمان بلندپروازانه و جذاب، به فضاهای درونی و زندگی شخصی فردی مبتلا به فراموشی پرداخته است. چارلز واتکینز، استاد دانشگاه کمبریج، دچار زوال عقل شده و به یک بیمارستان روانی انتقال می یابد. دوستان چارلز و دکترها تمام تلاششان را می کنند تا او را به زندگی عادی برگردانند اما واتکینز، ماجراجویی ذهنی شگفت انگیزی را آغاز کرده است که او را از قایق سواری در اقیانوس اطلس تا یک شهر سنگی مخروبه در جزیره ای استوایی و سفری فضایی و عجیب و غریب با خود همراه می سازد. در همین حال که چارلز از طریق خاطرات و نقاط دوردست تخیل خود در سفری ذهنی به سر می برد، دکترها تلاش می کنند تا با استفاده از قوی ترین داروها، روح و روان او را آرام کنند و تحت کنترل دربیاورند. لسینگ در این رمان هیجان انگیز، مخاطب را به سفری دلهره آور به ناشناخته ترین اعماق ذهن و روان بشر می برد.

کتاب رهنمودهایی برای نزول در دوزخ

دوریس لسینگ
دوریس می لسینگ، زاده ی ۲۲ اکتبر ۱۹۱۹ و درگذشته ی ۱۷ نوامبر ۲۰۱۳، نویسنده ی صوفی و فمینیست انگلیسی و برنده ی جایزه ی ادبیات نوبل در سال ۲۰۰۷ میلادی بود. او یازدهمین زن برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات و مسن ترین برنده ی این جایزه (هنگام دریافت) بود.دوریس لسینگ از پدر و مادر انگلیسی در سال ۱۹۱۹ در کرمانشاه، ایران زاده شد. پدرش، آلفرد تیلور که در جنگ جهانی اول معلول شده بود، کارمند بانک شاهنشاهی ایران و مادرش امیلی ماد تیلور، پرستار بود.در سن ۱۵ سالگی لسینگ خانه را ترک کرد و به عنوان یک پرستار بچه مش...
نکوداشت های کتاب رهنمودهایی برای نزول در دوزخ
Touching and beautiful.
تأثیرگذار و زیبا.
New York Review of Books New York Review of Books

A brilliant and untamed novel.
رمانی درخشان و طوفانی.
Time Time

An excursion into private consciousness.
سفری به ضمیر و باطن انسان.
Washington Post Book World Washington Post Book World

قسمت هایی از کتاب رهنمودهایی برای نزول در دوزخ (لذت متن)
خواب من زیستن در مکانی دیگر یا سرزمینی دیگر بود. در تمامی این مدت می دانستم که زندگی دیگری را می زیستم.

درست است که اظهارات وی صورت پراکنده داشتند، اما در عین حال نوعی منطق درونی مثل یک رشته نخ از میان آن ها دویده بود که در ابتدا به نظر شبیه تکرار برخی واژه ها یا عقیده ها جلوه می کرد. گاهی چنین می نمود که در جمله ای صوت و نه معنای کلمه یا هجا سبب زایش جمله ای دیگر یا کلمه ای دیگر می شد. وقتی این پدیده اتفاق می افتاد به گوش شنونده بی محتوا و ناشی از خل و چل بودن یا دیوانگی گوینده ی آن می آمد. اما شاید لازم باشد به تدریج به فکر ارتباط صدای یک کلمه با معنای آن باشیم. البته این کار را شاعران می کنند، همیشه. اما دکترها چه طور؟

ماهیان یونس (دلفین ها) سخت دوستمان دارند. دوست دارند که دوست بدارند، چنین می گویند، هرچند ندیده ایم ماهی یونس آدم بکشد، و ما فراوان از اینان کشته ایم و برای کنجکاوی کشته ایم، حتی برای غذا یا برای کشتن به خاطر کشتن هم نکشته ایم.