ادبیات نوگرا یا ادبیات مدرن، در اواخر سده ۱۹ میلادی و اوایل سده بیستم در اروپا و آمریکای شمالی ریشه دارد و خصیصه اصلی اش، شکستن آگاهانه روش های سنتی نوشتن، هم در شعر و هم در داستان است. این جنبش ادبی، به شکل آگاهانه حالت های سنتی را از بین برد و فرم جدیدی را برای بیان احساسات انتخاب کرد. وحشت از جنگ جهانی اول، پیش فرض های غالب در مورد جامعه را در ذهن نوگرایان زنده کرد و نوگرایان، از میان همه با کسانی همچون زیگموند فروید و کارل مارکس که عقلانیت ذهن بشر را به چالش می کشیدند، هم داستان شده و از آنان، متأثر شدند.
نگارش به سبک «جریان سیال ذهن» این امکان را برای مخاطبین فراهم می آورد که افکار درونی شخصیت ها را «بشنوند»
داستان های «فاکنر» مانند محاکمه ای در دادگاه است که به تدریج پیش می رود و مخاطب را در مقام قاضی قرار می دهد
بذرهای رمان های گارسیا مارکز، پدرِ رئالیسم جادویی، در جوانی اش کاشته شده اند.